نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 301
و از آنجا كه آنها اصرار داشتند
پيامبر نبايد از جنس بشر باشد گويى يك نوع حسادت و بخل مانع از اين مىشد كه باور
كنند ممكن است خدا اين موهبت را به انسانى بدهد، لذا در آخرين آيه مورد بحث
مىفرمايد:" به آنها بگو اگر شما مالك خزائن رحمت پروردگار من بوديد مسلما
بخاطر تنگنظرى امساك مىكرديد، مبادا انفاق مايه فقر و تنگدستى شما شود" (قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي
إِذاً لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفاقِ).
" و انسان طبعا موجود بخيلى است" (وَ كانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً).
" قتور" از ماده" قتر" بر وزن" قتل" به معنى
امساك در خرج كردن است. و از آنجا كه" قتور" صيغه مبالغه است معنى شدت
امساك و تنگنظرى را مىرساند.
نكتهها:
1- معاد جسمانى-
آيات فوق از روشنترين آيات مربوط به اثبات معاد جسمانى است، زيرا تعجب مشركان
از اين بود كه چگونه ممكن است خداوند استخوانهاى پوسيده و خاك شده را بار ديگر به
لباس حيات و زندگى بيارايد، پاسخ قرآن نيز در همين رابطه است مىگويد: خداوندى كه
آسمانها و زمين را آفريد، چنين قدرتى را دارد كه اجزاى پراكنده انسان را جمعآورى
كرده، حيات نوين ببخشد.
معلوم نيست با اين آيات روشن، و آيات فراوان ديگرى همانند آن، چگونه بعضى دعوى
اسلام دارند، در عين حال معاد را منحصرا روحانى مىدانند؟! ضمنا استدلال بعموميت قدرت
خداوند در اثبات مساله معاد يكى از دلائلى است كه قرآن كرارا روى آن تكيه كرده است
از جمله در آخر سوره" يس" كه چند دليل براى اثبات معاد جسمانى بيان شده
يكى از آنها همين مساله عموميت
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 301