نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 439
الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ) [1] فلسفه
تحريم گوشت مردار و خون و گوشت خوك را مفصلا ذيل آيه 173 سوره بقره آورديم. (به
جلد اول ذيل همان آيه مراجعه نمائيد).
ولى آلودگى اين سه، امروز بر كسى پوشيده نيست، مردار منبع انواع ميكربهاست، و
خون نيز از تمام اجزاء بدن از نظر فعاليت ميكربها آلودهتر است، و گوشت خوك نيز
عاملى براى چند نوع بيمارى خطرناك است، و از همه اينها گذشته همانطور كه در سوره
بقره آورديم خوردن گوشت خوك و خون منهاى زيانهاى جسمانى، آثار زيانبار روانى و
اخلاقى از طريق تاثير در هورمونها در انسان به يادگار مىگذارد (گوشت مردار نيز
چون ذبح نشده و خون از آن خارج نگرديده علاوه بر زيانهاى ديگر زيان تغذيه از خون
را نيز دارد).
اما در مورد حيواناتى كه با نام غير" اللَّه" ذبح مىشدند (به جاى
بسم اللَّه كه امروز ما مىگوئيم نام بتها برده مىشد، و يا اصلا هيچ نامى را
نمىبردند) مسلما فلسفه تحريم آن جنبه بهداشتى نيست، بلكه جنبه اخلاقى و معنوى
دارد، زيرا مىدانيم در اسلام علت حلال و حرام بودن چيزى تنها جنبههاى بهداشتى آن
نيست، بلكه قسمتى از محرمات صرفا جنبه معنوى دارد و در رابطه با تهذيب روح و مسائل
اخلاقى تحريم شده حتى گاهى به خاطر حفظ نظام اجتماع، اشيايى تحريم گرديدهاند،
تحريم حيواناتى كه بدون نام خدا ذبح مىشوند نيز به خاطر جنبه اخلاقى آنست، چرا كه
از يك سو مبارزهاى است با آئين شرك و بت پرستى و از سوى ديگر توجهى است به
آفريننده اين نعمتها.
ضمنا از مجموع محتواى اين آيه و آيات بعد، اين نكته استفاده مىشود كه
[1]" اهل" از ماده"
اهلال" و آن هم در اصل از" هلال" گرفته شده است، و به معنى بلند
كردن صدا به هنگام رؤيت هلال است، و چون مشركان به هنگام ذبح حيوانات نام بتهايشان
را با صداى بلند مىبردند از اين كار تعبير به" اهل" شد.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 439