نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 192
و يا جن و يا جنبندگان ديگر، و به معنى روح شرير و دور از حق، نيز آمده است،
كه در حقيقت همه اينها به يك قدر مشترك باز گشت مىكنند.
بايد دانست كه" شيطان" اسم عام (اسم جنس) است، در حالى كه"
ابليس" اسم خاص (علم) مىباشد، و به عبارت ديگر" شيطان" به هر
موجود موذى و منحرف كننده و طاغى و سركش، خواه انسانى يا غير انسانى مىگويند، و
ابليس نام آن شيطان است كه آدم را فريب داد و اكنون هم با لشكر و جنود خود در كمين
آدميان است.
از موارد استعمال اين كلمه در قرآن نيز بر مىآيد كه شيطان به موجود موذى و
مضر گفته مىشود، موجودى كه از راه راست بر كنار بوده و در صدد آزار ديگران است،
موجودى كه سعى مىكند ايجاد دودستگى نمايد، و اختلاف و فساد به راه اندازد، چنان
كه مىخوانيم:
" شيطان مىخواهد بين شما دشمنى و بغض و كينه ايجاد كند ..." [1] با توجه به
اينكه كلمه" يريد" فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد حاكى از اين
معنى است كه اين اراده، اراده هميشگى شيطان است.
و از طرفى مىبينيم كه در قرآن نيز شيطان به موجود خاصى اطلاق نشده، بلكه حتى
به انسانهاى شرور و مفسد نيز اطلاق گرديده است. آنجا كه مىخوانيم:
" وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ
عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِ""
بدينگونه ما براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انسانى و يا جن قرار داديم" [2] و اينكه به
ابليس هم شيطان اطلاق شده بخاطر فساد و شرارتى است كه در او وجود دارد.