نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 64
و بنا بر اين، برگشت
معناى آيه به تحذير تمامى مسلمانان از سهلانگارى در امر اختلافات داخلى خواهد
بود، چون اين گونه اختلافات آنان را به تفرقه و اختلاف كلمه تهديد نموده و باعث
مىشود كه وحدت مسلمين به تشتت و چند دستگى مبدل شود، و معلوم است كه در اين صورت
هر دسته كه غالب شود زمام را به دست مىگيرد، و نيز معلوم است كه اين غلبه، غلبه
فساد است نه غلبه كلمه حق و دين حنيف كه خداوند تمامى مسلمانان را در آن شريك
كرده.
پس گو اينكه
فتنه مختص به يك دسته است يعنى مختص به ستمكاران، و ليكن اثر سوء آن دامنگير همه
شده، و در اثر اختلاف همه دچار ذلت و مسكنت و هر بلا و تلخكامى ديگرى مىشوند، و
همه در پيشگاه خداى تعالى مسئول مىگردند و خدا شديد العقاب است.
گر چه خداى
تعالى اين فتنه را به اسم و رسم معرفى نكرده و آن را بطور مهمل ذكر فرموده و ليكن
جمله بعدى كه مىفرمايد:(لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ
خَاصَّةً) و همچنين جمله(وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ
شَدِيدُ الْعِقابِ) همانطورى كه گفتيم آن را تا اندازهاى توضيح داده و
مىرساند كه فتنه عبارت از اين است كه بعضى از امت با بعضى ديگر
اختلاف مىكنند در امرى كه تمامى امت حقيقت امر را مىفهمند كه كدام است، و ليكن
يك دسته از قبول آن سرپيچى نموده، و آگاهانه به ظلم و منكر اقدام مىكنند، آن دسته
ديگر هم كه حقيقت امر را قبول كردهاند آنان را نهى از منكر نمىكنند و در نتيجه
آثار سوئش دامنگير همه امت مىشود.
و بطور مسلم
همه ظلمها اينطور نيستند، و مقصود، ارتكاب تمامى انحاء ظلم هم نيست، چون همه
ظلمها چنين اثر سويى ندارند. و از اينكه خداوند همه امت را از آن زنهار داده معلوم
مىشود كه منظور آن ظلمى است كه اثر سوئش عمومى باشد، و چنين ظلمى ناچار بايد از
قبيل بر هم زدن حكومت حقه اسلامى و زمام آن را به ناحق به دست گرفتن و يا پايمال
كردن احكام قطعى از كتاب و سنت كه راجع به حكومت حقه است باشد.
و هر چه باشد
در فتنههاى واقع شده در صدر اسلام نمونهاش ديده مىشود، بطورى كه آيه شريفه
كاملا و بطور وضوح بر آن فتنهها منطبق مىگردد، چون فتنههاى مزبور وحدت دينى
اسلام را منهدم نموده و با ايجاد تفرقه قدرت و شوكت اسلام را در هم شكست، و
خونهايى به ناحق ريخت و باعث اسارت و غارت و هتك نواميس و حرمتها گرديد و كتاب و
سنت متروك شد، هم چنان كه خود قرآن از زبان پيغمبرش حكايت نموده كه گفت:(يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً)[1].