responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 520

بر عمل نيك و جزاى بد بر عمل بد دلالت مى‌كند بدون جهت تقييد نموده و مى‌گويد: الا آن عمل بدى كه از صحابه سرزند با اينكه همه آيات امر و نهى، كه آيات احكام است همه از فروعات آن آيات است.

و اگر مدلول آيه اين باشد كه قرظى گفته بايد خود صحابه كه عرب خالص و معاصر و يا متصل به زمان نبوت و نزول وحى بودند، اين معنا را بهتر بفهمند، و اگر ايشان از آيه چنين معنايى فهميده بودند، با خود طور ديگرى معامله مى‌كردند، نه آن طورى كه تاريخ و روايات صحيح ضبط كرده است.

و چگونه ممكن است همه صحابه مصداق جمله‌(رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ) واقع شوند، و همه از آن اين معنا را بفهمند، آن گاه خودشان از يكديگر راضى نباشند، مگر نمى‌دانستند كه راضى از خدا كسى است كه از هر كس هم كه خدا راضى است راضى باشد، آن وقت چگونه از همقطاران خود راضى نبودند؟ در جواب اين اشكال نمى‌توان گفت: صحابه مجتهد بوده و به رأى خود عمل مى‌كرده‌اند، براى اينكه به فرضى كه صحابه مجتهد بوده‌اند، تازه بخاطر اجتهادشان معذور در مقام عمل بوده‌اند نه اينكه اين اجتهاد مجوز اين شده باشد كه ميان دو صفت از صفات متضاد جمع كنند، هم از خدا راضى باشند، و هم اينكه از افرادى كه خدا از ايشان راضى است راضى نباشند، و اين رشته سر دراز دارد، مى‌گذريم.

و نيز در الدر المنثور است كه ابو عبيد، سنيد، ابن جرير، ابن منذر و ابن مردويه از حبيب شهيد از عمرو بن عامر انصارى روايت كرده‌اند كه گفت: عمر بن خطاب آيه سابقون را چنين قرائت كرد:(وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ) و واو و الذين را انداخت و كلمه انصار را به صداى پيش خواند، زيد بن ثابت گفت: آيه و الذين صحيح است. عمر گفت: نه، الذين است. زيد گفت: امير المؤمنين بهتر مى‌داند. عمر گفت: بگوئيد ابى بن كعب بيايد، چون بيامد از او پرسيد كداميك صحيح است؟ ابى گفت:

و الذين صحيح است. عمر گفت: عيب ندارد، از حرف ابى تبعيت مى‌نمائيم‌[742].

مؤلف: مقتضاى قرائت عمر اين بود كه سبقت و شرافت تنها و تنها مختص مهاجرين بشود، و انصار تابع ايشان گردند، هم چنان كه حديث زير نيز بدين مطلب اشاره دارد.

در همان كتاب از ابن جرير و ابو الشيخ از محمد بن كعب قرظى روايت كرده كه گفت: عمر به مردى برخورد كه مى‌خواند:(وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ) عمر

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 520
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست