نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 498
شريك هستند در حالى
كه آنها در مدينه بودند؟ فرمود: براى اينكه عذر موجهشان نگذاشت شركت كنند[1].
و در مجمع
البيان در تفسير آيه( لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى
الْمَرْضى) ...(ما يُنْفِقُونَ ) دارد كه بعضى گفتهاند: آيه اولى در
باره عبد اللَّه بن زائده كه همان ابن ام مكتوم باشد نازل شده، كه مردى نابينا بود
و نزد رسول خدا 6 آمد و عرض كرد: يا رسول اللَّه! من پير مردى نابينا و فقير و
بى بنيهام و كسى هم ندارم كه دست مرا بگيرد و به ميدان جنگ بياورد، آيا جايز است
در شهر بمانم و در امر جهاد شركت نكنم؟ رسول خدا 6 سكوت كرد تا اين آيه نازل شد-
نقل از ضحاك. و بعضى ديگر گفتهاند: در باره عائذ بن عمرو و اصحابش نازل شده- نقل
از قتاده.
[چند روايت
در مورد بكائين (چند نفرى كه به سبب نداشتن مركب براى حضور يافتن در جنگ بسيار
گريستند)]
و آيه دوم در
باره بكائين (كسانى كه بسيار مىگريستند) نازل شده، و آنها هفت نفر بودند كه عبد
الرحمن بن كعب، علبة بن زيد و عمرو بن ثعلبة بن غنمة از قبيله بنى النجار، و سالم
بن عمير، هرمى بن عبد اللَّه، عبد اللَّه بن عمرو بن عوف و عبد اللَّه بن مغفل، از
قبيله مزينه بودند. اين هفت نفر نزد رسول خدا 6 آمده، عرض كردند: يا رسول
اللَّه! ما را سوار كن، چون ما مركبى كه بر آن سوار شويم و بيائيم نداريم. حضرت
فرمود: من هم مركبى كه بشما بدهم ندارم- نقل از ابى حمزه ثمالى.
بعضى ديگر
گفتهاند: اين آيه در باره هفت نفر از قبائل مختلف نازل شده كه نزد رسول خدا 6
آمده، گفتند: به ما از شتران و يا اسبان مركبى بده- نقل از محمد بن كعب و ابن
اسحاق.
بعضى ديگر
گفتهاند: آنها جماعتى از قبيله مزينه بودند- نقل از مجاهد. بعضى ديگر گفتهاند:
جماعتى از فقراى انصار بودند و چون به گريه و التماس افتادند، عثمان به دو نفر از
آنها و عباس بن عبد المطلب هم به دو نفر، و يامين بن كعب نضرى هم به سه نفر از
آنها مركب دادند- نقل از واقدى- و سپاهيانى كه در تبوك همراه رسول خدا 6 بودند
سى هزار نفر بودند كه ده هزار نفر آنان مركب داشتند[2].
مؤلف: روايات
در باره اسماء بكائين اختلاف شديدى دارد.
و در تفسير
قمى آمده كه معصوم فرموده: بكائين از رسول خدا 6