نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 486
ايشان موجب اين شد كه
كم بخندند و بسيار گريه كنند.
ممكن است
بعضى اين دو امر يعنى فليضحكوا و و ليبكوا را حمل كنند بر
امر مولوى و بگويند: اين دو امر دو تكليف از تكاليف شرعى را نتيجه مىدهد، و ليكن
اين حمل با جمله(جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ) سازگار
نيست.
و ممكن هم
هست منظور از امر به كم خنديدن و بسيار گريستن، خنديدن و گريستن در دنيا بعنوان
كيفر اعمال گذشتهشان باشد، زيرا آن كارهايى كه كردند دو اثر بجاى گذاشت، يكى راحتى
و خوشحالى در چند روز مختصرى كه از رسول خدا 6 تخلف كرده بودند، و يكى ذلت و
خوارى در نزد خدا و رسول و همه مؤمنين در ما بقى عمر و زندگيشان در دنيا و حرارت
آتش دوزخ در قيامت و بعد از مرگ.
(فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ
...) مقصود از قعود در بار اول، تخلفى است كه در اولين بارى
كه لازم شد بيرون شوند مرتكب شده، و از بيرون شدن براى جهاد سر پيچيدند، و بعيد
نيست آن اولين بار، جنگ تبوك بوده، و سياق آيه هم همين را مىرساند.
و مقصود
از خالفين آن افرادى هستند كه طبعا از امر جهاد متخلفند، و بايد هم
باشند، مانند زنان و كودكان و بيماران و كسانى كه در اعضاى خود نقصى دارند. و
بعضىها[1] گفتهاند:
مقصود از خالفين، متخلفينى هستند كه بدون هيچ عذرى تخلف ورزيدهاند. بعضى[2] ديگر گفتهاند: خالفين عبارتند از
اهل فساد، و بقيه الفاظ آيه روشن است.
(فَإِنْ رَجَعَكَ اللَّهُ إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ ...) اين جمله دلالت دارد
بر اينكه اين آيه و آن آياتى كه قبل و بعد از آن قرار دارند و داراى سياق متصلى
هستند همه در سفر تبوك و قبل از مراجعت رسول خدا 6 به مدينه نازل شده است.
[نهى از
نماز گزاردن بر جنازه منافقين و ايستادن در كنار گور آنان]
(وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ
إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ) اين آيه نهى
مىكند رسول خدا 6 را از اينكه نماز ميت بخواند بر كسى كه منافق بوده، و از
اينكه كنار قبر منافقى بايستد، و اين نهى را تعليل كرده است به اينكه چون كفر
ورزيدند و فاسق شدند و بر همين فسق خود مردند، و اين تعليل تنها در اين آيه
نيامده، بلكه در هر جا كه گفتگو از لغويت استغفار به ميان آمده همين تعليل ذكر شده
است،