نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 458
و شايد اگر در اينجا
فرموده:(وَ كَفَرُوا
بَعْدَ إِسْلامِهِمْ) با
اينكه قبلا فرموده بود:(قَدْ
كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ) براى
اين باشد كه آيه قبلى كلام رسول خدا 6 است كه بر حسب ظاهر حال منافقين كه همان
ايمان ادعايى خود آنان است جريان يافته و فرموده شما بعد از ايمانتان كافر
شديد و اما اين آيه كلام خود خداى تعالى است كه عالم به غيب و شهادت است، پس
اگر بفرمايد منافقين كافر شدند، صرف ظاهر حال را نمىگويد بلكه حقيقت حال را
مىرساند، و او شهادت داده به اينكه منافقين از اصل ايمان نداشتند- نه اينكه بعد
كافر شدند- و از شهادت زبانى تجاوز نكردند. پس، ايشان از همان اول مسلم بودند، نه
مؤمن، و با اين حرفهايى كه زدند از اسلام خارج شدند.
و اين خود
اشاره است به اينكه آن كلمه كفرى كه گفتند كلمهاى بوده كه يا هر دو شهادت را و يا
يكى از آن دو را رد مىكرد.
ممكن هم هست
بگوئيم در اول كه فرمود:(قَدْ كَفَرْتُمْ ...) در مقابل عملى
است (كشتن رسول خدا) كه مىخواستند انجام دهند، و اين عمل با ايمان منافات دارد،
نه با اسلام، زيرا عملى كه هيچ كلام ردهاى همراه ندارد و آن طور هم كه مىخواستند
صورت نگرفت ضرر و منافاتى با اسلام ندارد، چون اسلام همان مرحله لفظ و شهادت دادن
است، نه مرحله عمل، بخلاف دومى كه فرمود:(وَ كَفَرُوا بَعْدَ
إِسْلامِهِمْ) كه در مقابل آن، كلام ردهاى است كه به زبان آوردند، و
معلوم است كه كلام رده با اسلامى كه قوامش با لفظ و كلام است منافات دارد، و با
ايمان درونى و اعتقاد قلبى منافاتى ندارد.
و اما در رد
اين گفتارشان كه در انكار عمل زشت خود گفتهاند: ما داشتيم بازى مىكرديم، فرمود:(وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا).
آن گاه در
مقام سرزنش ايشان فرمود:(وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ
وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ)، يعنى سبب اين كينهشان اين بود كه خداوند
آنها را از فضل خود و به بركت دينش توانگر نمود و غنيمتهايى روزيشان كرد، امنيت و
آسايش ارزانيشان داشت و توانسته بودند در زير سايه آن امنيت ثروت جمعآورى نموده و
از هر طرف مال دنيا به آنها روى بياورد، و همچنين رسول خدا 6 ايشان را به زندگى
شايستهاى كه در آن زندگى درهاى بركات آسمان و زمين باز است هدايت كرده بود، و
غنيمتها را ميان آن تقسيم كرده، همه را از عدالت برخوردار كرده بود، (و اين مردم
ناسپاس بجاى شكرگزارى دست به دشمنى و كينهتوزى زدند).
پس در اين
سرزنش سبب سلم و رضا را سبب خشم و كينه قرار داده، و يا به عبارتى احسان و نيكى را
بجاى بدى بكار برده، و در اين قسم تعبير نوعى گلايه آميخته با مذمت نهفته
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 458