responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 432

رسول خدا 6 بهر يك از اينها صد شتر با چوپانش مى‌داد، و گاهى بيشتر و كمتر هم مى‌شد[1].

مؤلف: اين چند نفر از مؤلفة قلوبهم آنهايى بوده‌اند كه رسول خدا 6 با عطا كردن، دلهايشان را بدست آورده، نه اينكه منحصر به ايشان باشد، و مقصود از آيه شريفه هم تنها اين چند نفر باشد.

و در تفسير عياشى از ابن اسحاق از بعضى راويان شيعه از امام صادق (ع) نقل شده كه گفت: از آن جناب در باره برده‌اى سؤال شد كه با مولايش قرار بسته كه بهاى خود را از دستمزد خود بپردازد و فعلا مقدارى پرداخته و ديگر نمى‌تواند ما بقى را بپردازد. حضرت فرمود: از مال صدقه او را مى‌خرند و آزاد مى‌كنند، زيرا خداى تعالى در كتاب مجيدش مى‌فرمايد:(وَ فِي الرِّقابِ)[2].

و نيز در همان كتاب از زراره نقل شده كه گفت: حضور حضرت ابى عبد اللَّه (ع) عرض كردم: بنده‌اى كه زنا كرده تكليفش چيست؟ فرمود: نصف حد آزادگان، به او تازيانه مى‌زنند. پرسيدم: اگر دوباره زنا كرد چطور؟ فرمود: باز هم بهمان اندازه تازيانه مى‌زنند. عرض كردم: باز هم اگر مرتكب شد چطور؟ فرمود: هيچوقت از نصف حد تجاوز نمى‌كند، مى‌گويد عرض كردم: آيا سنگسار هم مى‌شود؟ فرمود: بله در نوبت هشتم، اگر هشت مرتبه مرتكب شد كشته مى‌شود.

مى‌گويد: عرض كردم: پس فرق ميان بنده و آزاد چيست با اينكه عمل هر دو يكى است؟ فرمود: خداوند بر بردگان ترحم كرده و نخواسته كه هم برده باشند و هم از نظر حد مانند آزادگان مجازات شوند. زراره مى‌گويد: سپس اضافه كرد: بر پيشواى مسلمين است كه بهاى او را از بيت المال از سهم رقاب به صاحبش بپردازد[3].

و نيز در همان كتاب از صباح بن سيابه نقل كرده كه گفت: هر مسلمانى كه بميرد و قرضى از خود باقى بگذارد كه آن را در راه فساد و يا اسراف خرج نكرده باشد بر پيشواى مسلمانان است كه قرض او را از بيت المال بپردازد، و اگر نپردازد گناهش به گردن اوست، زيرا خداى تعالى مى‌فرمايد:(إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ) و اين گونه اشخاص از غارمين هستند كه از صدقات، سهمى در نزد امام‌


[1] تفسير قمى ج 1 ص 299

[2] تفسير عياشى ج 2 ص 93 ح 76

[3] تفسير عياشى ج 2 ص 93 ح 77

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 432
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست