نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 398
6 نازل شده.
اما اينكه
گفت: آن روز ترس و اضطرابى بر رسول خدا 6 دست نداده تا سكينت بر او نازل
شود اگر اين معنا را از اينجا استفاده كرده كه چون در قرآن و در هيچ روايتى
نيامده كه رسول خدا 6 در آن روز ترسيده باشد، ما نيز مىگوييم در قرآن و در هيچ
روايتى نيامده كه آن جناب در داستان حديبيه و حنين ترسيده باشد، پس چطور نزول
سكينت جديد را در آن دو واقعه قبول كرده است.
و اگر بگويد:
نزول سكينت مستلزم اين است كه طرف قبلا دچار ترس و اضطراب شده باشد. در جواب
مىگوييم همانطور كه قبلا هم گفته بوديم چنين استلزامى در كار نيست، اگر چنين
استلزامى صحيح بود بايد هيچ نعمتى بعد از نعمتى نازل نشود، و هميشه نعمت بعد از
نعمتى مقابل و ضد خودش نازل گردد، و حال آنكه ما مىبينيم نعمتهاى ديگر الهى يكى
پس از ديگرى نازل مىشود، نعمت بعد از نعمت، رحمت بعد از رحمت، ايمان و هدايت بعد
از ايمان و هدايت، و همچنين بسيارى از انواع ديگر نعمتها كه بعد از مشابه خودش
نازل شده، و قرآن كريم هم بر نمونههاى بسيارى از اين قبيل تصريح دارد.
و اما اينكه
گفت رجوع ضمير به پيامبر درست نيست، زيرا همين كه مىبينيم سكينت عطف شده
بر لا تحزن مىفهميم كه بخاطر همان ترس و اندوه ابى بكر و بعد از
سفارش رسول خدا 6 نازل شده اين نيز صحيح نيست، زيرا درست است كه فاء تفريع
دلالت دارد بر اينكه جمله مدخول آن مترتب بر ما قبل آن است، و ليكن معناى اين ترتب
و بعديت، تنها ترتب و بعديت زمانى نيست، و هيچ يك از علماى ادب چنين ادعايى نكرده،
بلكه ممكن است بعديت زمانى باشد، و ممكن هم هست بعديت رتبهاى باشد.
و با اين حال
ديگر اين مفسر نمىتواند بگويد بايد جمله(فَأَنْزَلَ اللَّهُ
سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ) مترتب بر كلام قبلى خود باشد، آنهم ترتب
زمانى، هم چنان كه نمىتواند بگويد بايد مترتب به كلام نزديكتر خود باشد، مگر
اينكه قبول كند آن حرف را كه اصل در ضمير اين است كه به مرجع نزديكتر خود برگردد،
و حال آنكه خود او اين حرف را از ديگران نقل كرد و سپس گفته كه حرف صحيحى نيست.
و ما وقتى
سياق آيه مورد بحث را از نظر بگذرانيم مىبينيم نزديكترين جملهاى كه صالح باشد
براى اينكه جمله(فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ) متفرع بر آن
گردد همان جمله(فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ) است، كه بطور اجمال
مىگويد: خدا در فلان جا و فلان جا او را يارى كرد، و در اين جمله و جملات بعد از
آن بطور تفصيل بيان مىكند كه چنين و چنان او را يارى كرده است.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 398