نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 345
معنايى را فهميده كه
ما فهميديم و گفتيم كه آيه شريفه تهديد از ترك انفاق در موارد واجب علاوه بر زكات
است.
تجزيه و
تحليل وضع زندگى مردم آن عصر اين معنا را تاييد مىكند، زيرا مىبينيم مردم آن عصر
دو طبقه بودند، يك طبقه از مردم كه اكثريت اجتماع را تشكيل مىدادند و قادر بر قوت
روزانه و ستر عورت خود نبوده و در ضرورىترين حوايج زندگى كميتشان لنگ بود. و يك
طبقه ديگر كه افراد كمترى بودند و از بسيارى مال و منال و گنجينههاى متجاوز از
ميليارد كه يا جوايز خليفه و يا غنائم جنگى و مال خراج بود، مست شده بودند و
نمىفهميدند چه كنند. براى اطلاع بر اين مطلب كافى است كه خواننده محترم به
تواريخى مراجعه كند كه در باره اموال صحابه نوشته شده است، چون با مراجعه به آنها
به قلمهاى درشتى از نقدينه و برده و املاك و كاخهاى رفيعى برمىخورد كه دچار حيرت
مىشود، و خواهد ديد كه معاويه و ساير بنى اميه وضعى در شام پديد آوردند كه دست
كمى از دربار قيصران روم و پادشاهان ايران نداشتند.
و اسلام راضى
به هيچ يك از آنها نمىشود، نه به آن فقر اكثريت و نه به اين ثروت كلان از طبقهاى
خاص، و قطعا اگر طبقه دوم بحكم اسلام رفتار مىكردند نه خود به اين ثروت مىرسيدند
و نه اكثر مردم از فقر و فلاكت از بين مىرفتند.
بعضىها[1] گفتهاند: نظريهاى كه ابو ذر به
اجتهاد خود اتخاذ كرده بود اين بود كه هر چه زائد بر مقدار ضرورت و مخارج واجب از
قبيل سد جوع و ستر عورت باشد، كنز است و بايد در راه خدا انفاق شود. و بعضى ديگر
چنين فهميدهاند كه او مردم را به زهد در دنيا دعوت مىكرده است.
و ليكن
پارهاى از كلمات خود او كه در روايات ديده مىشود اين نسبتها را تكذيب مىكند، و
در روايت سابق هم ديديم كه گفته خود را به اجتهاد خود نسبت نداد، بله به شنيدههاى
خود از رسول خدا 6 استناد داد، و گفت: من به ايشان نگفتم مگر آنچه را از
پيغمبرشان شنيدم، و خليل من چنين و چنان گفت . و در روايات صحيح از طرق شيعه
و سنى بسيار آمده كه رسول خدا 6 در حق او فرمود: آسمان بر كسى سايه نينداخت و
زمين حمل نكرد كسى را كه لهجه و گفتارش راستتر از ابو ذر باشد (از اين روايت كه
احدى در آن انكار ندارد مىفهميم اينكه گفت: من به ايشان نگفتم مگر آنچه را
از پيغمبرشان شنيدم راست است، پس به هيچ وجه نمىتوانيم نسبت اجتهاد به او
بدهيم).