responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 339

مؤلف: در الدر المنثور و كتابهايى ديگر در قصه عزير رواياتى از ابن عباس و كعب الاحبار و سدى و ديگران آمده كه به جعليات اسرائيليان شبيه‌تر است، و من خيال مى‌كنم همه آنها از جعليات كعب الاحبار است كه به ظاهر مسلمان شده بود.

و در احتجاج طبرسى از على (ع) نقل شده كه در معناى جمله‌(قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ) فرموده: يعنى خدا لعنتشان كند، كار تهمت و افك را بكجا رسانده‌اند. در اين آيه لعنت خدا را قتال خدا خوانده، و همچنين در آيه‌(قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ) كه معنايش اين است كه لعنت باد بر انسان چقدر كفر پيشه است [1].

مؤلف: اين معنا از طرق اهل سنت‌[2] از ابن عباس نيز روايت شده و بهر حال بفرضى كه اين روايات صحيح باشد تفسير به لازمه معناست، نه اينكه معناى قتال لعنت باشد.

[چند روايت در مورد معناى اينكه يهود و نصارا احبار و رهبان را ارباب گرفتند]

و در كافى به سند خود از ابى بصير از امام صادق (ع) روايت شده كه گفت:

من از آن جناب پرسيدم معناى آيه‌(اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ) چيست؟

فرمود: به خدا قسم احبار و رهبان، يهود و نصارى را به پرستش خود نمى‌خواندند و بفرضى هم كه مى‌خواندند يهود و نصارى هرگز قبول نمى‌كردند، و ليكن احبار و رهبان تعدادى از محرمات را برايشان حلال و تعدادى از حلالها را بر آنان حرام نمودند، و آنها هم پذيرفتند، پس يهود و نصارى بدون اينكه خودشان متوجه باشند احبار و رهبان خود را پرستيدند[3].

مؤلف: اين معنا را برقى در محاسن‌[4] خود و عياشى در تفسيرش‌[5] از ابى بصير و نيز از جابر از امام صادق (ع) و از حذيفه روايت كرده‌اند، هم چنان كه الدر المنثور[6] هم از عده‌اى از صاحبان روايت از حذيفه نقل كرده است.

قمى در تفسير خود در ذيل آيه‌(اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ) مى‌گويد: در روايتى از ابى الجارود از ابى جعفر (ع) آمده كه فرمود: اما اينكه فرمود:

(الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ) براى اين بود كه برخى از مسيحيان او را تعظيم نموده و در دل آن قدر بزرگ مى‌دانستند كه خيال مى‌كردند او معبود و پسر خدا است. بعضى ديگر از ايشان گفته‌اند: او


[1] احتجاج، مطبعة النعمان ج 1 ص 372

[2] الدر المنثور ج 3 ص 230

[3] اصول كافى ج 2 ص 398 ح 7

[4] محاسن ص 246 باب 28، ح 246

[5] تفسير عياشى ج 2 ص 86 ح 45 و 47

[6] الدر المنثور ج 3 ص 230

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 339
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست