responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 227

نبوده، به شهادت اينكه مى‌بينيم رسول خدا 6 از اينگونه رسالت‌ها به اشخاص مى‌داده.

پس مقصود و معناى اينكه فرمود: لا يؤدى عنك الا انت او رجل منك اين است كه: اى محمد امور رسالتى كه واجب بر شخص خود تو است، مانند رسالت ابتدايى كه كسى جز خودت نبايد مباشر آن باشد مردى از خاندانت مى‌تواند مباشر آن شود.

و اى كاش مى‌فهميديم چه باعث شد كه آقايان وحى بودن كلام خداى تعالى را كه جبرئيل براى رسول خدا 6 آورد و گفت: لا يؤدى عنك الا انت او رجل منك مسكوت گذاشته، و آن را از باب يكى از سنن جارى عرب دانسته و گفته‌اند: در عرب رسم بوده كه هيچ عهدى نقض نشود مگر بوسيله شخص معاهد و يا مردى از خانواده‌اش. و اگر اين رسم در عرب بوده چرا در هيچ يك از تواريخ ايام عرب و جنگهاى آنان اثرى از آن ديده نمى‌شود، و جز ابن كثير كه در بحث برائت آن را به علما نسبت داده كسى اسمى از آن نبرده است؟. علاوه بر اين، اگر اين معنا سنت عرب بوده چه ربطى به اسلام دارد، و چه ارزشى داشته كه اسلام آن را صحه بگذارد با اينكه اسلام و رسول خدا 6 هر روز يكى از سنن جاهليت را نقض مى‌نمود و با يكى از عادات قومى عرب مبارزه مى‌كرد، اين سنت مزبور هم يكى از سنت‌هاى اخلاقى و عادات نافع نبوده كه اسلام آن را معتبر بشمارد بلكه تنها يك سليقه قبائلى شبيه به سليقه‌هاى اشرافى بوده كه رسول خدا 6 همه آنها را در روز فتح مكه در كنار خانه كعبه زير پا گذاشت و بطورى كه مورخين مى‌نويسند فرمود: همه بدانيد و صريحا اعلام مى‌دارم كه من تمامى سنت‌ها و خون و مالى كه شما اعراب از يكديگر طلب داشتيد زير اين دو پاى خود نهادم، و من همه را از درجه اعتبار ساقط كردم مگر كليد دارى خانه خدا و سقايت حاج را.

از اين هم كه بگذريم اگر حادثه مورد بحث يك سنت غير نكوهيده‌اى بوده لا بد بايد بگوئيم رسول خدا 6 از آن غفلت داشته، و موقعى كه آيات برائت را به ابى بكر داد و او را روانه بسوى مكه كرد بياد اين رسم و سنت نبود، و بعد از آنكه ابى بكر مقدارى از راه را طى كرد رسول خدا 6 بياد اين سنت افتاد، و يا يكى از اصحابش به او يادآورى كرد. و حال آنكه آن حضرت مثل اعلاى در مكارم اخلاق و رعايت حزم و احتياط و حسن تدبير بود، و بفرضى كه آن حضرت فراموش كرد يارانش چرا يادآوريش نكردند؟ با اينكه مطلب يك امرى نبوده كه بحسب عادت فراموش شود، زيرا غفلت از آن عينا مانند غفلت مرد جنگى از برداشتن اسلحه است.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 227
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست