نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 196
ورزيدند، و آياتى
مربوط به دوستى و ولايت كفار است، آياتى راجع به زكات است، و همچنين مطالبى ديگر،
ليكن مىتوان گفت قسمت معظم آن مربوط به قتال با كفار، و آيات راجع به منافقين
است.
و به هر حال
از نظر تفسير فائده مهمى هم بر آن مترتب نيست، هر چند از نظر فقهى بتوان فايدهاى
براى چنين بحثى پيدا كرد و ليكن از غرض ما و از فن تفسير خارج است.
(بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ
الْمُشْرِكِينَ) راغب در مفردات گفته است: اصل واژه برء
و براء و تبرى به معناى كنارهگيرى و بيزارى از هر چيزيست
كه مجاورت با آن مورد كراهت باشد، لذا گفته مىشود برات من المرض- از مرض
بهبودى يافتم و برأت من فلان- از گير فلانى نجات يافتم و
تبرأت و يا أبرأته و برأته من كذا- و از فلان عمل بيزارى جستم و يا فلانى را از آن
عمل برى نمودم ، و در مفردش گفته مىشود: رجل برىء و در جمع
گفته مىشود: قوم براء و يا قوم بريؤون خداى تعالى در قرآن مىفرمايد:(بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)[1].
اين آيه
شريفه نسبت به چند آيه بعد به منزله عنوان مقالهاى است كه به خلاصه كلام بعدى
اشاره مىكند، مانند ساير سورههاى مفصلى كه يك و يا دو آيه اول آن بطور اجمال به
غرضى كه آيات سوره در مقام افاده آن است اشاره مىكند.
خطاب آيه به
شهادت جمله عاهدتم متوجه به مؤمنين و يا به رسول خدا 6 و مؤمنين
است. و در عنوان، نام خدا برده شده كه صاحب خطاب و حكم است و نام رسول هم برده شده
كه واسطه ابلاغ خطاب است، و نام مشركين برده شده كه مورد حكمند، و پس از آن، حكم
طورى الفاء شده كه بطور غايبانه ولى در عين حال با صاحب حكم مواجهه كنند به آنان
برسد، و اين طرز خطاب در احكام و دستوراتى كه مقصود رساندنش به همه مردم است خود
يك نوع تعظيم است براى صاحب حكم و دستور.
[اعلام
برائت در:(بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ...) صرف تشريع
نيست بلكه انشاء حكم و قضاء بر برائت است]
و مفاد آيه
تنها صرف تشريع نيست، بلكه متضمن انشاء حكم و قضاء بر برائت از مشركين زمان نزول
آيه است، به دليل اينكه اگر صرف تشريع بود رسول خدا 6 را در برائت شريك نمىكرد،
چون دأب قرآن بر اين است كه حكم تشريعى صرف را تنها به خدا نسبت دهد، حتى صريحا
فرموده:(وَ لا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَداً)[2] و از مصاديق حكم جز