نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 162
بخلاف كفار كه
اتكاءشان همه بر هواى نفس و اعتمادشان همه بر ظواهرى است كه شيطان در نظرشان جلوه
مىدهد، و معلوم است دلهايى كه تمام اعتمادشان بر هوا و هوس است هرگز متفق
نمىشوند، و اگر هم احيانا متفق شوند اتفاقشان دائمى نيست، و دوامشان تا جايى است
كه پاى جان به ميان نيايد و گر نه از آنجايى كه مرگ را نابودى مىدانند اتفاقشان
مبدل به تفرقه مىشود. و بسيار نادر است كه دلى بى ايمان تا پاى جان بر سر هواهاى
خود پايدار بماند، مگر اينكه مشاعرش را از دست داده باشد، و گر نه با احساس كمترين
خطر از ميدان درمىرود، مخصوصا مخاطرات عمومى كه بطورى كه تاريخ نشان مىدهد زودتر
از هر خطر ديگرى اين قبيل مردم را از پاى درمىآورد، مانند از پاى درآمدن مشركان
در جنگ بدر، كه با كشته شدن هفتاد نفر همه فرارى شدند، با اينكه عدهشان هزار نفر
بود، و نسبت هفتاد با هزار تقريبا نسبت يك است به چهارده، پس فرارى شدن ايشان در
حقيقت به معناى فرارى شدن چهارده نفر از يك نفر است، و اين نيست مگر بخاطر فقه
مؤمنان كه خود علم و ايمان را در بر دارد، و بخاطر جهل كفار كه خود ملازم با كفر و
هوىپرستى است.
(الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً فَإِنْ يَكُنْ
...) يعنى اگر از شما صد صابر باشد بر دويست نفر غلبه مىكند، و اگر
صابران از شما هزار نفر باشند بر دو هزار نفر از كفار غلبه مىكنند بر همان اساسى
كه در آيه قبلى گذشت.
[اثر
مستقيم ضعف روحى در كاستن از ميزان توان در كسب پيروزى بر دشمن]
و در جمله(وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفاً) منظور از ضعف ، ضعف در
صفات روحى است كه بالآخره به ضعف در ايمان منتهى مىشود. آرى، يقين به حق است كه
همه صفات پسنديده موجب فتح و ظفر از قبيل شجاعت و صبر و رأى صائب از آن سرچشمه
مىگيرد، منظور از ضعف اين است، نه ضعف از جهت نفرات و تجهيزات جنگى، چون بديهى است
كه مؤمنين همواره در زمان رسول خدا 6 رو به قوت و زيادى نفرات بودند نه رو به
ضعف.
و قيد(بِإِذْنِ اللَّهِ) جمله يغلبوا را مقيد مىكند، و معنايش اين
است كه: خداوند با اينكه شما مردمى با ايمان و صابر هستيد خلاف اين را نمىخواهد.
و از همين جا معلوم مىشود كه جمله(وَ اللَّهُ مَعَ
الصَّابِرِينَ) نسبت به قيد(بِإِذْنِ اللَّهِ) به منزله
تعليل آن است.
با در نظر
گرفتن اينكه نداشتن فقه و صبر، و همچنين ضعف روحى از علل و اسباب خارجيى است كه در
غلبه نكردن و ظفر نيافتن مؤثر است، بدون شك از دو آيه مورد بحث بخوبى فهميده
مىشود كه حكم در آن دو مبنى بر اوصاف روحيى است كه در مؤمنين و كفار اعتبار شده،
و اينكه همان قواى روحى كه در آيه اولى براى يك مؤمن اعتبار شده بود و قوتش به
اندازهاى بود كه بر قواى روحى و داخلى ده نفر كافر غلبه مىكرد چيزى نگذشت كه آن
قدر
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 162