responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 130

(لَكُمْ ) و(فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى‌ عَقِبَيْهِ) و(إِنِّي أَرى‌ ما لا تَرَوْنَ) به افاده معناى دوم نزديك‌تر است تا افاده معناى اول، براى اينكه برگشت دادن معناى‌(إِنِّي أَرى‌ ...) را به خاطرات درونى مستلزم نوعى عنايت استعارى است كه خود خيلى بعيد به نظر مى‌رسد.

[سخن منافقين و بيمار دلانى كه در ميان اصحاب بدر بودند، در باره مسلمانان مجاهد]

(إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دِينُهُمْ ...) منافقين يعنى آنان كه ايمان را اظهار و كفر را در دل پنهان مى‌داشتند و آن كسانى كه در دلهايشان مرض بود سست ايمانهايى كه دلهايشان خالى از شك و ترديد نبود- در حالى كه به مؤمنين اشاره مى‌كردند و آنان را ذليل و حقير مى‌شمردند- گفتند: دين اينان مغرورشان كرده، چون اگر غرور دينيشان نبود به چنين خطر واضحى اقدام ننموده، و با اينكه عده كمى هستند و قوا و نفراتى ندارند هرگز حاضر نمى‌شدند با قريش نيرومند و داراى قوت و شوكت مصاف شوند.

( وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ -) در اين جمله در مقام جواب گفتار منافقين مى‌فرمايد: خود ايشان دچار غرورند، و جمله‌(فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ) در حقيقت سببى است كه در جاى مسبب به كار رفته، و معنايش اين است كه: اين منافقين و بيماردلان در گفتار خود اشتباه كرده‌اند، براى اينكه مؤمنين بر خداى تعالى توكل كرده‌اند، و حقيقت هر تاثيرى را به او نسبت داده‌اند و خود را به نيروى خدا و حول و قوه او تكيه داده‌اند و معلوم است كسى كه در امور خود بر خدا توكل كند خداوند كفايتش مى‌كند، چون او عزيز است، و هر كس كه از او يارى جويد ياريش مى‌كند او حكيم است، و در نهادن هر امرى را در جاى خود به خطا نمى‌رود. از اين آيه استفاده مى‌شود كه جمعى از منافقين و سست ايمانها در جنگ بدر در ميان مؤمنين بوده‌اند.

چون كسى را منافق گويند كه اظهار اسلام كند ولى در باطن كافر باشد، و معنا ندارد كه چنين كسانى در بين لشكر كفار باشند، پس لا جرم در ميان مسلمين بوده‌اند، و عمده اينجاست كه با نفاق درونى در آن روز كه روز سختى بود ايستادگى كردند، و بايد ديد عامل اين ثبات و ايستادگى چه بوده.

و اما سست ايمان‌ها و يا آنهايى كه در باره حقانيت اسلام شك داشته‌اند هم بودنشان ميان مؤمنين تصور مى‌شود و هم بودنشان در ميان مشركين، بعضى‌ها هم گفته‌اند كه طايفه‌اى از قريش بودند كه در مكه مسلمان شده و پدرانشان ايشان را از اينكه به مسلمين ملحق شوند مانع بودند و در جنگ بدر مجبور شدند كه با مشركين قريش به جنگ بدر بيايند، و وقتى در بدر كمى و ذلت مسلمين را ديدند گفتند: اين بيچاره‌ها دينشان مغرورشان كرده، و اين قول در بحث روايتى آينده به زودى خواهد آمد- ان شاء اللَّه.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 130
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست