responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 126

(وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ)- ظاهر سياق اين است كه منظور از اطاعت اطاعت دستوراتى است كه از ناحيه خدا و رسول راجع به امر جهاد و دفاع از حريم دين و بيضه اسلام صادر مى‌شود، و آيات جهاد و دستورات نبوى مشتمل بر آن است، مثل اينكه بايد اول تمام حجت كنند، و در حين جنگ متعرض زن و فرزند دشمن نشوند و بدون اطلاع دشمن بر ايشان شبيخون نزنند و همچنين احكام ديگر جهاد.

(وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ)- يعنى با نزاع و كشمكش در ميان خود ايجاد اختلاف نكنيد، و در نتيجه خود را دچار ضعف اراده مسازيد و عزت و دولت و يا غلبه بر دشمن را از دست مدهيد، چون اختلاف، وحدت كلمه و شوكت و نيروى شما را از بين مى‌برد.

(وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ) يعنى همواره در برابر مصائب و ناملايمات جنگى كه دشمن به وسيله آن تهديدتان مى‌كند ملازم خويشتن‌دارى و اكثرا در ذكر خدا و اطاعت او و رسولش بوده باشيد، و حوادث و سنگينى بار اطاعت شما را از جاى نكند و از پا درنياورد، و لذت معصيت و عجب و تكبر شما را گمراه نسازد.

و اگر امر به صبر را با جمله‌(إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ) تاكيد فرمود براى اين است كه صبر قوى‌ترين ياورى است كه در شدائد، و محكم‌ترين ركنى است در برابر تلون در عزم و سرعت تحول در اراده.

و همين صبر است كه به انسان فرصت تفكر صحيح داده و به منزله خلوتى است كه در هنگام هجوم افكار پريشان و صحنه‌هاى هول‌انگيز و مصائبى كه از هر طرف رو مى‌آورد به انسان فرصت مى‌دهد كه صحيح فكر نموده و رأى مطمئن و صد در صد اتخاذ كند، پس خداى سبحان با مردم صابر است.

(وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ ...)- نهى از اتخاذ طريقه مشركين رياكار و مغرور و جلوگيران از راه خدا است، و بطورى كه از سياق كلام استفاده مى‌شود مقصود از آنان مشركين قريش است، و چون داراى اوصاف مذكور بودند يعنى مغرور و رياكار و سد راه خدا بودند مؤمنين را از اينكه مثل آنان شوند نهى كرده، و اين معنا هم از سياق استفاده مى‌شود، و هم جمله‌(وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ) بر آن دلالت دارد، چون مى‌فرمايد خداوند به كردار ايشان احاطه و سلطنت دارد، مالك كارهاى ايشان است، و معلوم است كه لازمه اين معنا اين است كه اعمال ايشان داخل در قضاى خدا و جارى به اذن و مشيت او باشد، و با اين حال اين فعاليت‌ها خدا را عاجز و ناتوان نمى‌كند. بنا بر اين مى‌توان گفت جمله مزبور به منزله كنايه از مطلبى است كه در چند آيه بعد به آن تصريح كرده و فرموده است:( وَ لا يَحْسَبَنَ‌)

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 126
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست