نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 124
[شش دستور جنگى به
سربازان اسلام]
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا
اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ...) راغب در مفردات
مىگويد: ثبات - به فتح ثاء- ضد زوال است.[1]
و بنا به گفته او در مورد آيه شريفه به معناى ضد فرار از دشمن است، و اين كلمه
بحسب معنايش اعم از كلمه صبرى است كه در جمله(وَ
اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ) به آن امر فرموده،
چون صبر يك نحوه ثبات خاصى است، و آن عبارت است از ثبات در مقابل مكروه هم به قلب،
بدين صورت كه دچار ضعف نگردد و جزع و فزع نكند، و هم به بدن، به اينكه كسالت و
سهلانگارى ننموده، و از جا در نرود، و در مواردى كه عجله پسنديده نيست شتاب نكند.
كلمه
ريح بطورى كه گفته شده به معناى عزت و دولت است، راغب نيز گفته است كه:
كلمه ريح در آيه بطور استعاره به معناى غلبه است، و وجه اين استعاره و
تشبيه اين است كه باد به هر چه بوزد آن را به حركت درآورده و از جاى مىكند و با
خود مىبرد، غلبه بر دشمن هم همين خاصيت را دارد[2].
راغب در باره
كلمه بطر گفته: اين كلمه به معناى غفلت و سبك مغزى است كه در اثر سوء
استفاده از نعمت و قيام ننمودن به حق آن و مصرف كردن آن در غير مورد به آدمى دست
مىدهد، خداى تعالى در يك جا فرموده:(بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ) و در جاى
ديگر فرموده:(بَطِرَتْ مَعِيشَتَها) يعنى اهل ده در
معيشتشان بطر به خرج دادند و در نتيجه از كار باز مانده و به رنج افتادند، و بطر
همان طرب است و طرب خفت و سبكيى است ناشى از فرح. و گاهى اين كلمه در شدت حزن و
اندوه استعمال مىشود، و كلمه بيطرة به معناى دامپزشكى است.[3] و كلمه رئاء به معناى
اين است كه آدمى خود را به غير آنچه كه هست نشان دهد.
جمله
فاثبتوا امر مطلق ايستادگى در برابر دشمن و فرار نكردن است، و بنا بر اين
امر به صبر در جمله و اصبروا همانطورى كه در سابق اشاره كرديم تكرار
آن امر نيست.
ذكر خدا در
جمله(وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً) به معناى
ياد خدا در دل و در زبان است، چون اين هر دو قسم، ذكر است و معلوم است كه آن چيزى
كه مقاصد آدمى را از يكديگر مشخص و جدا مىكند آن حالات درونى و قلبى انسان است،
حال چه اينكه لفظ هم با آن حالت مطابق باشد، مثل كلمه يا غنى از فقيرى
كه از فقر خود به خدا پناهنده مىشود، و يا