و[2] الدر المنثور همين ابيات را با
مختصر تفاوتى از حاكم از على بن الحسين (ع) نقل كرده است[3].
در تفسير
عياشى از زراره و حمران از ابى جعفر و ابى عبد اللَّه (ع) روايت كرده كه در ذيل
جمله(خَيْرُ الْماكِرِينَ) فرمود: رسول خدا 6
از قومش بلا و ستم فراوانى ديد، حتى كار را به اينجا رساندند كه در حال سجده رحم
گوسفندى را بر روى او انداختند، دخترش نزد او آمد و او هم چنان در سجده بود و آن
رحم را از روى آن جناب برداشت، و كثافات را از او پاك كرد.
رسول خدا 6
اين ستمها را تحمل نمود تا آنكه خداوند او را به آرزوها و آنچه كه دوست مىداشت
رسانيد، آرى، در جنگ بدر همراه او از سوارگان بيش از يك سوار نبود، ولى در فتح مكه
دوازده هزار نفر در ركابش بودند، حتى ابو سفيان و ساير مشركين آن روز به استغاثه
درآمدند ...[4]
[1] با جان خود حفظ كردم بهترين كسى را كه بر زمين قدم نهاد و
بهترين كس را كه دور خانه كعبه و حجر اسماعيل طواف كرد محمد6 وقتى ترسيد مبادا
نيرنگى به او بزنند پروردگار ذو الجلال من او را از مكر( دشمن) حفظ كرد و من( در
بسترش) خوابيدم و مراقب دشمنان بودم كه كى مرا پاره پاره مىكنند در حالى كه خود
را براى كشته شدن و اسير گشتن آماده كرده بودم رسول خدا6 در غار با ايمنى و
آرامش بيتوته كرد آرى، در غار و در حفظ خدا و پوشش او بود سه روز ايستاد، آن گاه(
برايش) مهار شد شترانى پليد پا، شترانى كه به هر سو به راه مىافتادند بيابان را
قطع مىكردند.