نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 98
چه ارتباطى به ما قبل
خود دارد، و وجه اتصال آن به ما قبل چيست؟ بعضى گفتهاند: اين كلام مردم را از
معاد بيم مىدهد، تا شايد كه از ترس آن، احكام سابق الذكر را عمل كنند، و احتجاج
مىكند بر مساله معاد به مساله ابتداى خلقت.
بنا بر اين،
معناى اين جمله و جمله ما قبلش اين است كه: خدا را به خلوص بخوانيد و از مجازات
روز حشر بترسيد، و اگر مساله حشر به نظرتان بعيد مىرسد نظرى به ابتداى خلقت خود
كنيد، آن خدايى كه شما را از هيچ به وجود آورده قادر است كه بار ديگر مبعوثتان
كند[1].
و اين وجه
صحيح نيست، زيرا وقتى صحيح است كه جمله مزبور بخواهد قدرت خدا را بر عود، تشبيه
كند به قدرتش نسبت به بدء، و اگر اين جمله در صدد چنين تشبيهى بود جا داشت به
تعبير كما بداكم يبعثكم و يجازيكم نازل مىشد، و به جاى اينكه
بفرمايد: بر گشت مىكنيد ، مجازات را كه غرض اصلى از انذار با آن حاصل
مىشود صريحا ذكر مىكرد، و مىفرمود: خداوند مبعوثتان مىكند و مجازاتتان
مىنمايد و حال آنكه اينطور نفرموده، پس با اين وجه نمىتوان اين جمله را به
جمله قبل مربوط و متصل ساخت.
بعضى ديگر
گفتهاند: اين جمله احتجاج عليه منكرين بعث است، و مربوط است به چند آيه قبل كه
مىفرمود:(فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها
تُخْرَجُونَ) و حاصل معناى آن اين است كه: محشور كردن شما براى خدا كارى ندارد، و
اين كار مشكلتر از آفريدنتان نيست[2].
اشكالى كه در
وجه قبلى بود در اين وجه نيز هست، بعلاوه اينكه، اين وجه بدون دليل خود را به زحمت
انداختن است.
بعضى ديگر
گفتهاند: اين جمله مستانفه و كلام تازهاى است و هيچ ربطى به ما قبل خود ندارد[3]. عدهاى ديگر گفتهاند: متصل به ما
قبل خود هست، و معنايش اين است كه: زنهار! خود را براى خدا خالص كنيد كه هر كسى به
همان حالى مبعوث مىشود كه با آن حال از دنيا رفته است، مؤمن بر ايمانش و كافر بر
كفرش.[4] اين وجه
نيز مانند وجوه قبليش از سياق آيه، دور است و آيه بر آن دلالت ندارد.
(يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ ...) راغب
مىگويد: كلمه سرف به معناى تجاوز از حد است در هر عملى كه انسان
انجام مىدهد و ليكن اين معنا در انفاق مشهورتر است[5].