responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 97

[1].

آرى، محال است كسى باطل را با اعتراف به باطل بودنش پيروى كند، و شقاوت را با علم به اينكه شقاوت و خسران است طلب نمايد، هم چنان كه در اين باره نيز فرموده:(فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ)[2].

و اين نه تنها انسان است كه چنين نمى‌كند، بلكه هيچ علت و سببى جز غايتى را كه سازگار با طبع او است هدف همت قرار نمى‌دهد، و جز كارهايى كه خير و سعادتش را تامين كند مرتكب نمى‌شود، و اگر هم احيانا به انسانى و يا سببى از اسباب ديگر برخوريم كه بر خلاف اين قاعده عملى را انجام داده يا اثرى را از خود نشان داده است بايد اين برخورد خود را سطحى دانسته و آن را تخطئه كنيم.

اين است آن معنايى كه دقت و تامل در آيه آن را اقتضا مى‌كند، و همانطورى كه گفتيم استفاده اين معنا وقتى است كه جمله‌(فَرِيقاً هَدى‌ ...) حال از ضمير تعودون باشد و وجه شباهت عود را به بدء بيان كند، چه اينكه آن را متصل به ما قبل و مبين علت آن بدانيم، و يا آنكه آن را جمله‌اى مستانفه بگيريم.

و اما مفسرين ديگر، گويا همه در اين معنا اتفاق دارند كه جمله‌(فَرِيقاً هَدى‌) حالى است كه تنها كيفيت عود را بيان مى‌كند، نه عود و بدء را، و چنين پنداشته‌اند كه جهت اشتراك و وجه شباهت عود به بدء چيز ديگرى است كه در كلام ذكر نشده است‌[3].

بله، كسانى هم ديده مى‌شوند كه جمله مزبور را بيان كيفيت عود و بدء هر دو گرفته‌اند، و ليكن اين اشخاص كسانى هستند كه به منظور فرار از محذور جبر منظور از بدء را سرتاسر زندگى دنيا و منظور از عود را طول زندگى آخرت گرفته‌اند، نه ابتداى آن دو[4]. و خواننده عزيز ملاحظه كرد كه ما مقصود از عود و بدء را ابتداى وجود در اين دو نشات گرفتيم و محذور جبر هم لازم نيامد.

[اختلاف مفسرين در بيان ارتباط جمله:(كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ...) با آيات قبل از آن‌]

كوتاه سخن، مفسرين بعد از اتفاق مزبور در بين خود اختلاف كرده‌اند در اينكه اين كلام‌


[1] اى كسانى كه براى شما كتاب آسمانى فرستاده شد ايمان آوريد به قرآن كه فرو فرستاديم، كه تصديق كننده تورات و انجيل شما است پيش از آنكه به روى‌تان از اثر ضلالت خط محو و خذلان كشيم.

سوره نساء آيه 47

[2] سوره روم آيه 30

[3] مجمع البيان، ج 4 ص 411

[4] تفسير المنار ج 8 ص 376- 375

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 97
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست