نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 416
گفته بودند:
خداوند اولين فرد از اين نوع را گرفته و ماده نطفهاى كه منشا نسل و ذريه اين نوع
است از او بيرون كشيده و آن را به عدد افرادى كه از اين نوع تا قيامت به وجود
مىآيند تجزيه نموده و به عين آن لباس و قالبى كه در دنيا به تن مىكند يعنى با
همان عقل، گوش، چشم ضمير، پشت و شكم و غيره ملبس نموده و او را بر خود شاهد گرفته
و از او ميثاق مىستاند و بعد از گرفتن ميثاق دوباره او را به صلب بر مىگرداند تا
نوبت به سير طبيعيش برسد فرضى است محال و آيه شريفه هم با آن بيگانه است.
جز اينكه سر
محال بودن آن را نگفتيم، و اينك مىگوييم آن اشكالى كه فرض مزبور را محال مىسازد
مستلزم بودن آن است كه انسان با شخصيت دنياييش دو بار در دنيا موجود شود، يكى بار
اول و يكى بار دوم، و اين مستلزم اين است كه شىء واحد بواسطه تعدد شخصيت غير خودش
شود[1]، ريشه همه
اشكالات اين فرض تنها همين است.
و اما اينكه
انسان و يا غير انسان در امتداد مسير بسوى خدا و رجوع به سوى او در عوالم مختلف
داراى نظامها و احكام مختلف موجود شود، محال نبوده و بلكه امرى است كه قرآن كريم
آن را على رغم كفار اثبات مىكرده است، و عليه كسانى كه مىگويند:(
ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا
الدَّهْرُ) زندگى جز همين زندگانى دنيا نيست، مىميريم و زنده مىشويم و جز
طبيعت كسى ما را نمىميراند زندگى ديگرى در قيامت اثبات كرده و فرموده كه
انسان به عين وجود و شخصيتى كه در دنيا دارد در آن عالم موجود مىشود، در حالى كه
نظام و احكام آن عالم و آن زندگى غير از نظام و احكام زندگى دنيا است، و نيز زندگى
ديگرى در برزخ اثبات كرده كه انسان به عين وجود و خصوصياتش در آن عالم موجود شده و
زندگى مىكند، در حالى كه نظام و احكام آن عالم نيز غير نظام و احكام عالم دنيا
است، و در آيه(وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما
نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ)[2] اثبات كرده
كه براى هر موجودى در نزد خداى تعالى وجود وسيع و غير محدودى در خزائن او است، كه
وقتى به دنيا نازل مىشود دچار محدوديت و مقدار مىگردد، براى انسان هم كه يكى از
موجودات است سابقه وجودى در نزد او و در خزائن او است كه بعد از نازل شدن به اين
نشات محدود شده است.
[1] اين تعدد شخصيت غير آن تعدد شخصيتى است كه چه بسا علماى فن
اخلاق و علم النفس تربيتى به آن اصطلاح دارند.
[2] و هيچ چيز نيست مگر آنكه خزينههايش نزد ما است، و ما نازلش
نمىكنيم مگر به اندازه معلوم. سوره حجر آيه 21
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 416