نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 377
كه به ياد دارم- فرمودهاند:
در آن روز خدا همه صد رحمت خود را در مؤمنين جمع مىكند، و اين معنا غير از كندن و
سلب رحمت از غير مؤمنين است، اولى جائز و معقول هست و ليكن دومى معقول و متصور
نيست- دقت بفرماييد-.
و نيز در
الدر المنثور از طبرانى از حذيفة بن اليمان از رسول خدا 6 روايت كرده كه در
حديثى فرمود: به آن خدايى كه جان من در دست اوست هر آينه خداوند در قيامت آمرزشى
كند كه ابليس هم به طمع بيفتد[1].
مؤلف: و از
طرق شيعه از ائمه اهل بيت (ع) نيز نظير اين معنا روايت شده[2].
باز در همان
كتاب از ابن ابى حاتم و ابو الشيخ از ابى بكر هذلى روايت شده كه گفت: وقتى آيه(وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ) نازل شد، ابليس گفت: پروردگارا من هم
چيزى هستم، خطاب آمد(فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ
...)، پس آن رحمت را از ابليس سلب كرد[3].
مؤلف: ظاهرا
مضمون اين روايت فرضى است كه خود ابى بكر هذلى كرده نه اينكه از رسول خدا 6 صادر
شده باشد، به جهت اينكه بدون شك شيطان هم از رحمت واسعه خداوند كه در صدر آيه است
برخوردار است، و آن رحمت خاصه خدا است كه در ذيل آيه ذكر شد و ابليس از آن محروم
است.
[اهميت و
ارزش بيشتر ايمان كسانى كه پيامبر 6 را نديده به آن حضرت ايمان آوردهاند]
در تفسير
برهان از نهج البيان روايت كرده كه رسول خدا 6 فرمود:
كدام يك از
خلايق ايمانشان حيرت انگيزتر است؟ گفتند: ملائكه. فرمود: ملائكه خود در نزد
پروردگارند، جهت ندارد كه ايمان نداشته باشند. گفتند: انبياء (ع). فرمود: انبياء
هم مورد وحى خداى تعالى هستند، با اين حال ايمان آوردنشان خيلى مهم نيست. گفتند:
ما.
فرمود: شما
هم با من كه پيغمبرم معاصر هستيد، جهت ندارد كه ايمان نياوريد، بلكه ايمان آن
مردمى مهم و با ارزش است كه بعد از شما مىآيند، با اينكه جز نوشتهاى در اوراق
چيزى نديدهاند مع ذلك به همان نوشته ايمان مىآورند، اين است معناى آيه(وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ
الْمُفْلِحُونَ)[4].