نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 372
در نيل 11- ميراندن و
زنده كردن هفتاد نفر از ياران موسى 12- شكافته شدن دوازده چشمه از سنگ با ضربت
موسى 13- سايه افكندن ابر بر سر بنى اسرائيل 14- فرو فرستادن من و سلوى 15- كندن
كوه از ريشه و آن را بر بالاى سر بنى اسرائيل مانند سايهبان نگهداشتن. و ليكن
مىتوان تكلم با خداى تعالى و نزول تورات و مسخ شدن پارهاى از بنى اسرائيل به
صورت ميمون را نيز بر آن اضافه نمود، و ما- ان شاء اللَّه- در تفسير سوره هود راجع
به اين چند معجزه نيز بحث خواهيم كرد.
بحث روايتى
[روايتى در باره علت اينكه انتخاب امام به مردم واگذار نشده است]
در تفسير
عياشى از محمد بن سالم نىفروش از حارث بن مغيرة از ابى عبد اللَّه (ع) روايت
مىكند كه حارث گفت: به حضرتش عرض كردم، عبد اللَّه بن عجلان در مرضى كه به آن مرض
درگذشت مىگفت من در اين مرض نمىميرم و مرد. حضرت فرمود خداوند: هيچ گناهى از او
نيامرزد اين چه فكر باطلى بوده كه او كرده؟ موسى (ع) از قوم خود هفتاد مرد برگزيد
و وقتى دچار رجفه شدند و همه هلاك گرديدند موسى گفت:
پروردگارا اصحابم اصحابم خطاب آمد من بجاى ايشان اصحابى بهتر به تو مىدهم.
عرض كرد: من ايشان را مىشناختم و به ايشان علاقمند بودم، خداوند بجاى آنان
انبيايى براى وى مبعوث كرد.[1] مؤلف:
مقصود امام (ع) اين بوده كه بعد از درگذشت عبد اللَّه عجلان خداوند اصحابى بهتر از
او به وى ارزانى بدارد، هم چنان كه به موسى (ع) داد، و ليكن اين روايت در باب خود
روايت غريبى است و با ظاهر قرآن سازگار نيست.
و در تفسير
برهان از ابن بابويه و او به سند خود از سعد بن عبد اللَّه قمى در ضمن حديث طويلى
روايت كرده كه گفت: خدمت امام قائم (ع) عرض كردم اى مولاى من مرا خبر ده از اينكه
چرا مردم از انتخاب امام و زمامدار براى خود ممنوع شدند؟ فرمود: امام مصلح و يا
مفسد؟ عرض كردم البته مصلح. فرمود: آيا با اينكه احدى از مردم از صلاح و فساد
درونى اشخاص آگاهى ندارند آيا ممكن است شخصى را كه انتخاب مىكنند اتفاقا بر خلاف
تشخيصشان مفسد از كار در آيد؟ عرض كردم بلى ممكن است. فرمود: علت ممنوعيت مردم