نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 258
كند.
و نيز آنجا
كه مىفرمايد:(لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا
لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا)[1] معنايش اين
است كه خداوند بنايش بر اين نبوده كه ايشان را بيامرزد، و نه اينكه به راهى
هدايتشان كند.
آيه بعد از
آيه مورد بحث هم كه مىفرمايد:(وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ
مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ) اين معنا را
تاييد مىكند، براى اينكه ظاهر سياقش مىرساند كه نسبت به جمله(فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ) عطف تفسير است، و آن
را به اين بيان شرح و تفسير مىكند كه ايشان قبلا با خدا عهدى بسته بودند و نسبت
به آن عهد وفا نكرده و بلكه در همان موقع عهد بستن زير بار نرفته و عهد خدا را
تكذيب كردند. وقتى هم كه انبياء برايشان معجزاتى آوردند ايشان را تكذيب كرده، و به
آنان ايمان نياوردند، و اين ايمان نياوردنشان بخاطر همان تكذيبى است كه قبلا كرده
بودند.
آيه مورد بحث
دنبالهاى دارد كه مىرساند اين ايمان نياوردن ايشان كه خود مسبب از تكذيب
سابقشان بود يكى از مصاديق مهر بر دل داشتن است، و آن دنباله عبارت است از جمله(كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الْكافِرِينَ). و مقصود از اين
جمله كه مىفرمايد: خداوند اينچنين بر دلهاى كفار مهر مىزند اين است
كه خداوند صفت تكذيب انبياء و لجاجت در مقابل آنها را در دلهايشان راسخ و جايگزين
كرده، بطورى كه ديگر جايى براى قبول و پذيرفتن دعوت انبياء (ع) در آن نمانده، چون
همه ظرفيت آن مشغول به ضد دعوت آنان است.
بنا بر اين،
آيه مورد بحث و آيه بعديش همان معنايى را مىرسانند كه دو آيه اول آيات مورد بحث
در صدد بيان آن است، زيرا اين دو آيه نيز مانند آن دو آيه سنت پروردگار را چنين
توصيف مىكنند كه خداوند نخست آيات و معجزاتى كه دلالت كند بر حقانيت اصول دعوت
انبيا- از توحيد و غير آن- فرستاده، و به منظور راه يافتن بندگان به در خانهاش و
آشنا شدنشان به آن درگاه دچار باساء و ضراءشان نموده، پس آن گاه سنت تبديل سيئه به
حسنه را اجراء و در آخر مهر بر دلهايشان مىزند.
بنا بر اين
معنى آيه مورد بحث اين مىشود كه: انبياى آنها به سويشان آمدند و ليكن از آنجايى
كه به آيات داعيه بر تضرع و بر شكر نعمت ايمان نياورده بودند و در آن ترديد نموده
و آن را بر عادت دهر حمل كرده بودند از اين رو آيات نازله به انبياى خود را نيز
تكذيب نموده و چون