نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 18
صفات وزن ندارند. دوم
اينكه خداوند تعالى احتياج به توزين اشياء ندارد، زيرا عالم است و متصف به جهل
نيست.
بعضى از علما
در اين روايت اشكال كرده و گفتهاند: بنا بر مذهب حق كه اعمال در قيامت مجسم
مىشود و حسن عمل در ثقل ميزان صاحبش تاثير مىكند، و حكمت و غرض از سنجيدن اعمال
ترساندن و رسوا كردن گناهكار و بشارت و مزيد سرور شخص مطيع است اين روايت از جهات
متعددى اشكال دارد، و بنا بر اين مذهب، ناگزير بايد روايت را در صورتى كه ممكن
باشد تاويل و توجيه نمود و در صورت عدم امكان، طرح و يا حمل بر تقيه كرد[1].
مؤلف: ما
قبلا در باره معناى تجسم اعمال بحث كرديم، و بنا بر معنايى كه ما كرديم روايت
منافات با تجسم اعمال ندارد، زيرا بنا بر آن معنا، ممكن است اعمال در موقع حساب
مجسم شده، و خداى تعالى با ميزان مخصوصى كه مناسب با اعمال است آن را سنجيده و در
عين حال اعمال هم مانند متاعهاى مادى محكوم به جاذبه زمين نباشند كه هر قدر جاذبه
زمين نسبت به آن بيشتر باشد وزن آن متاع بيشتر شود.
علاوه بر
اينكه اشكال مزبور مبنى بر اين است كه از آيه مورد بحث و ساير آيات چنين بر مىآيد
كه كيفيت وزن به اين است كه حسنات را در كفهاى و سيئات را در كفه ديگرى
مىگذارند، و آن وقت بين آن دو مقايسه و توزين به عمل مىآورند، و حال آنكه آيه
مورد بحث و همچنين ساير آيات از اين معنا ساكتند، و دلالتى بر آن ندارند.
در كتاب
توحيد به سند خود از ابى معمر سعدانى از امير المؤمنين (ع) حديثى روايت مىكند كه
در آن حديث امام (ع) فرموده: و اما آيه(فَمَنْ ثَقُلَتْ
مَوازِينُهُ) و آيه(وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ) معنايش اين
است كه حسنات و سيئات را با حسنات وزن مىكنند، پس حسنات باعث ثقل ميزان و سيئات
سبب خفت آن است[2].
مؤلف: بطورى
كه ملاحظه مىكنيد اين روايت گفتار ما را به صراحت تاييد مىكند، زيرا مقياس
را حسنه گرفته كه عبارت است از امر واحدى كه ممكن باشد با آن، غير آن
را سنجيد، و معلوم است كه چنين امرى عملى است كه به باطل و معصيت مشتمل نباشد.
و در كتاب
معانى الاخبار به سند خود از منقرى از هشام بن سالم نقل كرده كه گفت:
از امام صادق
(ع) از معناى آيه(وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ
فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً)