نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 107
معين و اجلى محدودند.
و چه بسا بخاطر اين تفريع و استخراج بتوان گفت كه جمله(فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ) راجع است به زندگى و مرگ افراد و امتها، و
جمله(وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ
مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ)[1] كه قبلا ذكر شده بود راجع به زندگى دنيوى نوع
بشر و اينكه اين نوع از موجودات هم، روزى بطور كلى منقرض خواهند گرديد.
(يا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ
آياتِي ...) كلمه اما در اصل ان ما بوده يعنى
ان شرطيه بوده و ما زايده بر سرش در آمده است، و از اينكه در
فعل شرطش ياتينكم نون تاكيد ثقيله در آمده استفاده مىشود كه شرط
مزبور قطعى الوقوع است. و منظور از قص بيان و تفصيل آيات است، چون در
اين كلمه هم معناى قطع هست و هم معناى اظهار.
اين آيه
مشتمل بر چهارمين خطاب عمومى است كه از داستان آدم و بهشت استخراج شده، و اين خطاب
كه آخرين خطابها است تشريع عام الهى را در خصوص پيروى از انبيا و متابعت از طريق
وحى را بيان مىكند، و اصلى كه اين خطاب از آن استخراج شده آيهاى شبيه به آيه(قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا
يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً)[2] است كه بيان
مىكند هدايت خدا از طريق وحى و رسالت است.
بحث روايتى
[رواياتى در مورد شان نزول آيه:(قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ
لِباساً ...) و(خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ)]
در الدر
المنثور از ابن منذر از عكرمه نقل كرده كه در ذيل آيه(قَدْ
أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ) گفته است اين آيه در
شان قبيله بنو حمس از قريش و قبايل ديگرى كه هم عقيده با آنان بودند
مانند انصار، اوس، خزرج، خزاعه، ثقيف، بنى عامر بن صعصعه و بطون كنانة بن بكر نازل
شده، چون اين قبايل گوشت نمىخوردند و هميشه از پشت خانهها داخل مىشدند، هيچ وقت
پشم و مو استعمال نمىكردند، براى پوشاندن اطفال پوست گوسفند و يا بز را خيكى كنده
و در پايين آن در محل پاهاى حيوان دو سوراخ در آورده و آن را (نظير شلوار پلاستيكى
امروز) به تن اطفال خود مىكردند و همواره برهنه طواف مىكردند. تنها قريش بود كه
[2] خدا گفت فرود آييد از بهشت همگى در حالى كه بعضى از شما با
بعض ديگر دشمنيد پس اگر به سوى شما هدايتى از ناحيه من آمد( و قطعا خواهد آمد) ...
سوره طه آيه 123
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 107