نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 108
در هنگام طواف لباس
مىپوشيد، و گر نه ساير قبايل در موسم طواف از راه كه مىرسيدند لباسها را كنده و
به عقيده خود بدين وسيله خود را از لباسى كه در آن گناه كرده بودند عارى ساخته آن
گاه اگر از قريش كسى لباسى به آنان عاريه مىداد مىپوشيدند و گر نه برهنه مشغول
طواف مىشدند، و پس از فراغت از طواف لباسهاى خود را پوشيده بر مىگشتند[1].
و نيز در
الدر المنثور است كه عبد بن حميد از سعيد بن جبير نقل كرده كه گفت: مردم جاهليت را
رسم چنين بود كه برهنه در خانه كعبه طواف مىكردند، و مىگفتند كه در لباسى كه خدا
را در آن معصيت كردهايم طواف نمىكنيم، حتى نقل مىكنند زنى از باديه وارد شد و
همه لباسهايش را كند و دست خود را در جلو ساتر ساخت و گفت:
و آيه شريفه(خُذُوا
زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ ...) در اين باره نازل
گرديد[3].
مؤلف: قريب
به اين مضمون از ابن عباس و مجاهد و عطاء نيز نقل شده و ليكن اگر بخاطر داشته
باشيد گفتيم آياتى كه در اولش خطاب(يا بَنِي آدَمَ) است متضمن
احكام عامى است كه اختصاص به يك امت ندارد، و اين روايات اخبار آحادى بيش نيستند،
علاوه بر اينكه متضمن اجتهاد راويان حديثند، و به هيچ وجه حجيت ندارند.
معتبرترين
رواياتى كه در اين باب نقل شده يكى روايتى است كه در الدر المنثور از ابن جرير و
ابن ابى حاتم و ابن مردويه از ابن عباس نقل كرده كه گفت: مردمى در خانه كعبه برهنه
طواف مىكردند، لذا خداى تعالى امر به زينتشان فرمود، و زينت همان لباس و ساتر
عورت و انواع لباسهاى نيك است[4].
دوم روايتى
است كه ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم از ابن عباس نقل كردهاند كه گفت: مردم
جاهليت چيزهايى از قبيل لباس و غير لباس را كه خداوند حلالش كرده حرام مىدانستند،
و آيه(قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ
رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالًا) اشاره به اين عادت و
عقيده آنان است، آن گاه خداى تعالى در رد اين عقيده آيه(قُلْ مَنْ
حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ
الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا) را فرو