نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 303
ابراهيم (ع) گاه گاهى
پيش از بناى مكه و خانه كعبه و پس از آن به مكه مىآمد و از فرزندش اسماعيل ديدن
مىكرد[1]. تا آنكه
در يك سفر مامور به ساختن خانه كعبه شد، لذا به اتفاق اسماعيل اين خانه را بنا
نهاد، و اين اولين خانهاى است كه از طرف پروردگار ساخته شد، و اين خانه مباركى
است كه در آن آيات بينات و در آن مقام ابراهيم است، و هر كس درون آن داخل شود از
هر گزندى ايمن است.[2] ابراهيم
(ع) پس از فراغت از بناى كعبه دستور حج را صادر نموده، و آيين و اعمال مربوط به آن
را تشريع نمود.[3] آن گاه
خداى تعالى او را مامور به ذبح فرزندش اسماعيل نمود، ابراهيم (ع) اسماعيل (ع) را
در انجام فرايض حج شركت مىداد، موقعى كه به سعى رسيدند و مىخواستند كه بين صفا و
مروه سعى كنند، اين ماموريت ابلاغ شد، و ابراهيم (ع) داستان را با فرزندش در ميان
گذاشت و گفت: فرزند عزيزم! در خواب چنين مىبينم كه ترا ذبح و قربانى مىكنم نيك
بنگر تا رأيت چه خواهد بود. عرض كرد: پدرجان! هر چه را كه مامور به انجامش شدهاى
انجام ده، و ان شاء اللَّه به زودى خواهى ديد كه من مانند بندگان صابر خدا چگونه
صبرى از خود نشان مىدهم. پس از اينكه هر دو به اين امر تن دردادند و ابراهيم (ع)
صورت جوانش را بر زمين گذاشت وحى آمد كه اى ابراهيم، خواب خود را تصديق كردى و ما
به همين مقدار از تو قبول كرديم، و ذبح عظيمى را فدا و عوض او قرار داديم.[4] آخرين خاطرهاى كه قرآن كريم از
داستان ابراهيم (ع) نقل نموده دعاهايى است كه ابراهيم (ع) در بعضى از سفرها در مكه
كرده[5] و آخرين
دعايش اين است:
پروردگارا
پدر و مادر من و كسانى را كه ايمان آوردهاند در روز حساب بيامرز.
2- منزلت
ابراهيم در نزد خداوند و موقف بندگىاش [- و مواهب خدا به او]
: خداى تعالى
در كلام مجيدش ابراهيم را به نيكوترين وجهى ثنا گفته و رنج و محنتى را كه در راه
پروردگارش تحمل نموده بود، به بهترين بيانى ستوده و در شصت و چند جا از كتاب عزيزش
اسم او را برده، و