نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 96
آيات هم اين معنا را بيان مىكند كه وسيله اقامه
دين صحيح كه همان دين فطرت است بازگشت به سوى خدا و حفظ ارتباط به حضرت او و قطع
رابطه نكردن با اوست.
و در آيات
قبلى هم به همين معنا اشاره فرموده و بيان كرد كه جهت لعنت خدا و غضبش بر يهود اين
بود كه آنان از حدود خداوند تجاوز نمودند لذا خدا در بينشان دشمنى انداخت، و در
موضعى ديگر همين معنا را نسبت به نصارا بيان كرده و فرموده است:(فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ
الْقِيامَةِ)[1] و لذا
مىبينيم در هر جاى قرآن كه سخن از اين مقوله رفته است مسلمانان را هم از ثمرات
شوم و عاقبت وخيم گناه و گسيختن رشته پيوند از خدا و بازگشت نكردن به سوى او تحذير
فرموده است، آرى مصيبت عداوت و بغضا كه براى جمعيتهاى بشرى مصيبتى است دردناك، در
اثر گناهان مذكور در اين آيات روى مىدهد.
در اين آيات
به يهود و نصارا اعلام خطر شده است كه بزودى دچار اين مصيبت مىشوند، و نيز به
آنان خبر مىدهد كه نخواهند توانست تورات و انجيل و ساير كتب آسمانى شان را اقامه
و احيا كنند، اتفاقا تاريخ هم اين مطلب را تصديق كرده و نشان داده كه اين دو ملت
همواره به جرم بريدن رشته ارتباط با خدا دچار تشتت مذاهب و دشمنى و بغضاى بين خودشان
بودهاند، در آيه(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً)[2] و آيات ديگرى از اين
سوره مسلمانان را هم از اينكه روش اهل كتاب را پيش گرفته و از خداى تعالى بريده و
بازگشت به سويش را ترك كنند زنهار مىدهد. و ما در مجلدات سابق در ذيل آياتى كه
متعرض اين مطلباند بحثى گذرانديم، و به زودى در ذيل آيات ديگرى هم ان شاء اللَّه
تعالى قسمتى ديگر از اين بحث را دنبال خواهيم نمود.
و اما در
باره آيه(وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ
مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً) سابقا بحث شد.
و آيه(فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ) نبى 6 را به صورت
نهى، از تاسف و اندوه بر كفار، تسليت مىدهد.
[1] پس مسلط كرديم در بين آنها عداوت و بغضاء را تا روز قيامت.
سوره مائده آيه 18.