نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 67
مىگفتند يادش مىدهند:(إِنَّما
يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ)[1] و گاه
شاعرش ناميده و مىگفتند:(شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ
الْمَنُونِ)[2] و گاه
ساحرش دانسته و مىگفتند:(ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ)[3]،(إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً)[4] و يا
قرآنش را از حرفهاى كهنه و قديمى خوانده و مىگفتند:(إِنْ
هذا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ)[5]،(أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَها فَهِيَ تُمْلى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ
أَصِيلًا)[6]،(أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْءٌ يُرادُ)[7]، و امثال اينها از
مزخرفاتى كه در باره آن جناب گفتند و باعث وهن و سستى اركان دين هم نشد، براى
اينكه جواب همه اين افتراءات يك كلمه است، و آن اينست كه از اين حرفها بر مىآيد
صاحبان اين افتراءات نسبت به دين اسلام متزلزلند، و هنوز حق بر ايشان روشن نشده و
در باره اسلام و حقانيت آن استقامتى كسب نكردهاند.
اين افتراءات
و تهمتها مختص به اسلام و پيغمبر عزيزش نبوده، تا رسول خدا از تفرس و بو بردن
وقوع آن مضطرب شود، چه ساير انبياء و مرسلين (ع) هم در اين گونه ابتلاآت و رو برو
شدن با اين گونه گرفتاريها از ناحيه امت خود با آن جناب شريك بودهاند، كما اينكه
خداى متعال در قرآن كريم اينگونه گرفتاريها را نسبت به حضرت نوح و انبياى بعد از
نوح (ع) سراغ ميدهد، پس خطر محتمل را نمىتوان از قبيل گرفتاريها و افتراءات كفار
در اوايل بعثت دانست، بلكه خطرى اگر بوده (و مسلما هم بوده) امرى بوده كه از جهت
كيفيت و زمان با آن گرفتاريها منطبق نمىشود، و وقوعش جز در بعد از هجرت و پاى
گرفتن دين در مجتمع اسلامى تصور ندارد.
آرى مجتمع آن
روز مسلمين طورى بوده كه ميتوان آن را به يك معجون تشبيه كرد، چه
[1] مسلما انسانى او را تعليم مىدهد. سوره نحل آيه 103.
[2] شاعريست كه ما منتظريم او هم مانند ساير شعرا دستخوش حوادث
روزگار شده خودش و نام و نشانش از يادها برود. سوره طور آيه 30.
[4] شما پيروى نمىكنيد مگر مردى را كه ساحران جادويش كردهاند.
سوره اسراء آيه 47.
[5] اين نيست جز همان سحرى كه سينه به سينه به او رسيده است.
سوره مدثر آيه 24.
[6] گفتند حرفهاى او همان مطالب كهنه ايست كه او استنساخ كرده و
در هر صبح و شام برايش مىخوانند. سوره فرقان آيه 5.
[7] بزرگانشان مىگفتند برويد و صبر كنيد بر خدايان خود، اين
حرفها( كه اين مرد مىزند) براى رسيدن به مقاصدى است كه در سر پرورانده نه بمنظور
حق. سوره ص آيه 6.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 67