نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 535
توبه ايشان و حال آنكه مستضعفين گناهى
نداشتهاند، و اين مغفرت در موردى به كار رفته كه گناهى در كار نبوده، عذابى هم كه
در آيه است عذاب بر كسى است كه تكليف نداشته.
خلاصه اين
آيات از همان مجملاتى است كه گفتيم قرآن كريم در باره امر آخرت بيان داشته، الا
اينكه روى مراتبى كه ما براى گناه و مغفرت قائل شديم ممكن است اين آيات را معنا
كرده، زيرا به آن بيان گناه و مغفرت منحصر در مخالفت تكليف نيست، بلكه بعضى از
مراحل مغفرت متعلق به مرضهاى قلبى و احوال بدى مىشود كه عارض بر قلب شده و بين
قلب و پروردگار حجاب مىشود، مستضعفين درست است كه به خاطر ضعف عقل و يا نداشتن آن
تكليف ندارند، ليكن چنان هم نيستند كه ارتكاب كار زشت در دلشان اثر نگذاشته و
دلهايشان را آلوده و محجوب از حق نسازد، بلكه در اين جهت با غير مستضعفين يكسانند،
و خلاصه در تنعم به نعيم قرب خدا و حضور در ساحت قدس الهى محتاج به ازاله آن مرضها
و دريدن آن پردهها هستند، و چيزى هم از عهده ازاله و رفع آن برنمىآيد مگر همان
عفو پروردگار و پردهپوشى و مغفرت او.
بعيد نيست
مراد از رواياتى هم كه مىگويد: خداوند سبحان مردم را محشور مىكند و آتشى
را هم مىآفريند، آن گاه به مردم دستور مىدهد تا در آتش داخل شوند پس هر كس وارد
آتش شود داخل بهشت مىشود، و هر كس سرپيچى كند داخل جهنم ميشود همين معنا
باشد، يعنى مراد از آتش رفع آن پردهها و معالجه آن مرضها باشد، و ما به زودى يعنى
در تفسير سوره توبه- ان شاء اللَّه تعالى- حرفهايى كه در اينگونه روايات داريم
ايراد خواهيم نمود، و مختصرى هم در تفسير سوره نساء ايراد نموديم.
و نيز از
جمله مواردى كه در قرآن كريم عفو و مغفرت در غير مورد گناه بكار برده شده مغفرتى
است كه در موارد رفع تكليف كرارا ايراد گرديده، مثل آيهاى كه مىفرمايد:(فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ
غَفُورٌ رَحِيمٌ)[1] نظير اين
مطلب را در سوره انعام هم
[1] پس كسى كه از شدت قحطى به خوردن چيزى از اين محرمات مضطر شد
و بنايش نافرمانى خدا نبود خداوند درگذرنده و آمرزنده است. سوره مائده آيه 3.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 535