نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 532
نيز مىفرمايد:(وَ
اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا)[1] و نيز از
قول آدم و همسرش (ع) حكايت كرده كه عرض كردند:(وَ إِنْ
لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا)[2] و از نوح
(ع) حكايت مىكند كه گفت:(وَ إِلَّا تَغْفِرْ لِي وَ
تَرْحَمْنِي)[3].
[اقسام
گناه و اقسام عفو]
پس از اين
بيان چنين به دست آمد كه گناه داراى مراتب مختلفى است كه يكى پس از ديگرى و در طول
هم قرار دارند، چنان كه مغفرت نيز داراى مراتبى است كه هر مرتبه از آن متعلق به
گناه آن مرتبه مىشود، و چنين نيست كه گناه در همه جا عبارت باشد از نافرمانى
اوامر و نواهى مولوى كه معناى متعارفى آن است، و نيز چنين نيست كه هر مغفرتى متعلق
به چنين گناهى باشد، بلكه غير از اين معنايى كه عرف از گناه و مغفرت مىفهمد
گناهان و مغفرتهاى ديگرى هم هست كه اگر بخواهيم آن را از بحث سابق خود گرفته و
بشماريم بالغ بر چهار مرتبه مىشود:
اول: گناه
معمولى و عرفى كه اگر بخواهيم عمومى تعريفش كنيم عبارت مىشود از مخالفت پارهاى
از مواد قوانين عملى چه دينى و چه غير دينى، و مغفرت متعلق به اين مرتبه از گناه
هم اولين مرتبه مغفرت است.
دوم: عبارتست
از گناه متعلق به احكام عقلى و فطرى و مغفرت متعلق به آن هم دومين مرتبه مغفرت
است.
سوم: گناه
متعلق به احكام ادبى است نسبت به كسانى كه افق زندگيشان ظرف آداب است، و اين مرتبه
هم براى خود مغفرتى دارد، و اين دو قسم از گناه و مغفرت را فهم عرف گناه و مغفرت
نمىشمارد، و شايد اگر در جايى هم چنين اطلاقى ببينند حمل بر معناى مجازى مىكنند.
و ليكن بنظر دقيق و علمى مجاز نيست. براى اينكه همه آثار گناه و مغفرت را دارد.
چهارم: گناهى
است كه تنها ذوق عشق، آن را و مغفرت مربوط به آن را درك مىكند، البته در طرف بغض
و نفرت نيز گناه و مغفرتى مشابه آن تصور مىشود. و اين نوع از گناه و مغفرت را فهم
عرفى حتى به معنى مجازى هم گناه نمىشمارد و اين اشتباهى است از عرف، و البته
تقصير هم ندارد، زيرا فهم عرفى از درك اين حقايق قاصر است، و چه بسا كسانى از همين
اهل عرف بگويند اين حرفها از خرافات و موهومات عشاق و مبتلايان بمرض
برسام [4] و