نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 515
سازد تا كراهت از آن كيفرها و ترس از ضرر آن،
متخلفين را مجبور به تسليم و انجام تكليف سازد.
اين است معنى
جزا و كيفر گناه، و اين خود حقى است براى مجتمع و يا زمامدار جامعه بر گردن افراد
متخلف و عاصى، و همين طور است پاداشى كه در ازاى اطاعت ممكن است جعل شود، چيزى كه
هست جزا در گناه امر ناگوارى است و در اطاعت امر محبوب و مرغوبى بايد باشد تا داعى
و محرك اشخاص بسوى انجام وظيفه واجب و يا مستحبّ بوده باشد. و نيز جزاى گناه حقى
است كه براى مجتمع و به گردن متخلف و جزاى اطاعت حقى است براى مكلف و به گردن
مجتمع و يا زمامدار آن. اين را جزاى حسنه و يا ثواب و آن را جزاى سيئه و يا عقاب
مىنامند.
و اين دو نحو
جزا در جميع مجتمعات بشرى هست، اسلام هم آن دو را جعل كرده و فرموده:(لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى)[1] و نيز
فرموده:(وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ
بِمِثْلِها)[2] و نيز
فرموده:(وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها)[3] و اين ثواب و عقاب
از جهت شدت و ضعف داراى مراتبى است كه ضعيفترين آن خوش آمدن و ناخوش آمدن عمل
است، از آن شديدتر عملى است كه خوبى و بديش به حدى برسد كه صاحبش مستحق مدح و يا
ذم باشد، از آنهم بالاتر عملى است كه صاحبش سزاوار خير و يا شر باشد، البته خير و
شر هم داراى مراتبى است، تا ببينى قدرت طرف در رسانيدن اين خير و شر تا چه اندازه
باشد، و اين ثواب و عقاب هم خودش و هم شدت و ضعفش زائيده عوامل مختلفى است، از آن
جمله يكى خود عمل است يكى ديگر اين است كه اين عمل از چه كسى سر زده، و يكى اينكه
اين عمل اطاعت و يا نافرمانى چه كسى بوده و يكى اينكه تا چه اندازه براى مجتمع
سودمند و يا تا چه حد مضر و مخل بوده است، و شايد بتوان همه اين عوامل را در يك
جمله كوتاه خلاصه كرده و گفت: هر عملى هر قدر بيشتر مورد اهتمام باشد عقاب آن در
صورت معصيت و ثوابش در صورت اطاعت بيشتر خواهد بود.
[لزوم وجود
سنخيت بين عمل و كيفر و پاداش]
2- بين عمل
چه خوب و چه بد و جزاى آن بايد سنخيت و شباهتى و لو تقريبا بوده باشد.
و از آيات
قبلى و همچنين از امثال آيه
[1] بر كسانى كه نيكويى كنند جزاى نيكو است. سوره يونس آيه 26.