نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 483
مىكرد، و برايش خيمهاى مويى مىزدند، و در آن
ايام لحاف و بسترش را برمىچيدند، بعضى از اصحابش گفتهاند كه: از زنان هم كناره
مىگرفت و ليكن امام صادق فرمود: اين حرف صحيح نيست و از زنان كنارهگيرى نمىكرد.[1] مؤلف: اين معنا در روايات زياد
ديگرى هم وارد شده، و مقصود از كنارهگيرى از زنان به طورى كه مىگويند و روايات
هم بر آن دلالت دارد آميزش و معاشرت با آنان است نه جماع.
[روزه
گرفتن آن حضرت]
167- و از
جمله آداب و سنن آن حضرت در روزه گرفتن آنست كه صاحب فقيه به سند خود از محمد بن
مروان نقل كرده كه گفت: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: رسول خدا 6 يك
مرتبه آن قدر زياد روزه مىگرفت كه مىگفتند:
ديگر افطار
نمىكند و يك مرتبه آن قدر پشت سر هم افطار مىكرد كه مىگفتند ديگر روزه
نمىگيرد، بعضى از اوقات هم يك روز روزه مىگرفت و يك روز افطار مىكرد، بعضى از
اوقات تنها روزهاى دوشنبه و پنجشنبه را روزه مىگرفت تا آنكه به اينجا رسيد كه در
هر ماه تنها سه روز يعنى پنجشنبه اول ماه و چهارشنبه وسط ماه و پنجشنبه آخر ما را
روزه مىگرفت. و مىفرمود: اگر كسى اينچنين روزه بگيرد مثل اين است كه تمام عمرش
روزه بوده، آن گاه امام صادق (ع) فرمود: پدرم بارها مىفرمود: هيچ كسى نزد خدا
دشمنتر و مبغوضتر از كسى نيست كه وقتى به او مىگويند رسول خدا 6 چنين و چنان
ميكرد و مثلا زياد روزه نمىگرفت و تو چرا اين قدر روزه مىگيرى و نماز مىخوانى
در جواب بگويد: خدا مرا بخواندن نماز زياد و گرفتن روزه بسيار عذاب نخواهد كرد،
زيرا معنى اين حرف اين است كه رسول خدا بيش از آن نمىتوانسته عبادت كند.[2] 168- و در كافى به سند خود از
محمد بن مسلم از ابى عبد اللَّه (ع) نقل كرده كه فرمود: رسول خدا 6 در اوائل
بعثت روزه گرفتنش اينطور بود كه يك مدت آن قدر پى در پى روزه مىگرفت كه مىگفتند
هيچ روزى را بدون روزه بسر نمىبرد، و مدتى ديگر آن قدر پى در پى روزه بود كه گفته
مىشد: روزه نمىگيرد، آن گاه اين رويه را ترك كردند و مدتى يك روز در ميان روزه
مىگرفتند كما اينكه روزه حضرت داود هم همين طور بوده، پس از مدتى اين را نيز ترك
كرد و مدتى همان ايام البيض هر ماه را روزه بود، در آخر اين