نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 365
بنا بر اين محال است عقل و همچنين ساير حقايق با
اينكه همه احكام آنها از خود پروردگار است حاكم بر او و مقتضى در او باشد به حكم و
اقتضايى كه خود پروردگار آن را به عقل و ساير حقايق داده و بعد از دادن هم، بر
آنها قاهر و غالب است، چون بقاى آن حكم و اقتضا براى عقل و ساير حقايق نيز از
ناحيه خدا است. به عبارت ديگر هر حكم و اقتضايى كه در هر چيزى هست وجود و بقايش در
آن چيز، اثرى است كه خدا به آن داده، و معنا ندارد موجودى چيزى را به عين همان
ملكى كه خداى تعالى آن را مالك است مالك باشد پس مالك على الاطلاق اوست و بطور كلى
بهيچ وجهى از وجوه خودش مملوك واقع نمىشود.
بنا بر اين
اگر فرضا خداوند به گنهكار ثواب داده و ثوابكار را عقاب كند و يا هر كار ديگرى كه
بخواهد انجام دهد مىتواند و كسى نيست كه او را منع كند نه عقل و نه موجودى از
خارج، چيزى كه هست خودش ما را به دو وعدهاى كه داده دلگرم فرموده است، يكى اينكه
وعده به سعادت و حسن جزا و وعيد به شقاوت و سوء جزا، و نيز خبر داده كه به وعده
خود وفا مىكند:
(إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ)[1] دوم اينكه
از طريق وحى و عقل ما را به امورى خبردار نموده و دنبالش هم فرموده كه او جز حق
نمىگويد، از اين جهت دلها مطمئن و خاطرها آسوده شده، به طورى كه جاى شبههاى
نمانده(وَ الْحَقَّ أَقُولُ)[2] نظير اين
مطلبى كه به زبان قرآنش بيان شده، در احكام ضرورى عقلى هم قرار داده.
و اتفاقا
مقتضاى اسماى حسنايش هم تا آنجا كه از تعليمات خود آن جناب به دست آمده همين است.
ليكن با همه اينها همانطورى كه گفتيم نه آن قوانين كلى و احكام ضرورى عقل و نه آن
وعدههايى كه در قرآن كريمش داده و نه آن اقتضاآتى كه در اسماى حسناى اوست هيچيك
مانع قدرت او نمىشود. باز هم مالك على الاطلاق هست و هر عملى كه بخواهد و هر حكمى
كه اراده كند مىكند كما اينكه خودش فرمود:(لا يُسْئَلُ عَمَّا
يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ)[3] و اين معنا
هم، خود اسمى است از اسماى او، اسمى است كه علم احدى از مخلوقاتش راه به كنه آن
نمىبرد. زيرا آنچه كه ما از اسماى او مىدانيم چيزهايى است كه از دريچه مفاهيم به
آن پى برده و سپس به همان نسبت آثار وجوديش را تشخيص دادهايم. از اينجا مىفهميم
كه اگر از بارى تعالى در عالم وجود آثارى است كه ما نمىتوانيم آن را تشخيص دهيم
[1] بدرستى خداوند خلف وعده نمىكند. سوره آل عمران آيه 9- سوره
رعد آيه 33.