نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 360
شان مىشود همين جنات است. براى اينكه صداقت در
آخرت و همچنين ساير اعمال و احوال آدمى در آن روز پاداشى كه اعمال دنيا دارد
ندارد، چون در آخرت تكليف نيست، و پاداش فرع تكليف است، آخرت تنها جاى حساب و
پاداش و دنيا تنها جاى عمل و تكليف است چنان كه قرآن در اين باره فرموده:(يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ)[1] و نيز
فرموده:(الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)[2] و نيز فرموده:(إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ
الْقَرارِ)[3] آنچه را
كه مسيح (ع) از احوال خود در دنيا ذكر كرد هم عبارت بود از گفتارهايش و هم اعمالى
كه كرده، و معلوم است كه تقرير و تصديق خداى تعالى هم تصديق قول اوست و هم فعل او.
پس صادقانى در آخرت از صدق خود منتفع و جنات موعود به آنان داده مىشود و همچنين
راضى و مرضى و فائز به رستگارى عظيمند كه هم در قول صادق باشند و هم در فعل.
علاوه بر
اين، صداقت در قول خود مستلزم صداقت در فعل يعنى صراحت و پاكى از نفاق هم هست و
صداقت در قول خواه ناخواه كار انسان را به صلاح و سداد مىكشاند، چنان كه در روايت
نيز وارد شده كه مردى از صحرانشينها از رسول خدا 6 وصيت و موعظهاى خواست، حضرت
او را تنها به اين وصيت كرد كه دروغ نگويد. آن مرد خودش اظهار كرد كه عمل به اين
يك نصيحت براى جلوگيرى از همه گناهان كافى است، زيرا هيچ گناهى پيش نمىآيد مگر
اينكه آدمى به ياد اين نصيحت افتاده فكر مىكند اگر مرتكب آن شود آن گاه از او
بپرسند آيا تو چنين كارى كردهاى جز اين چاره ندارد كه راست بگويد و اعتراف كند و
همه مردم را به آلودگى خود خبردار سازد، و ناچار از ترس اين رسوايى از ارتكاب آن
خوددارى مىكند.
(لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً
رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ) خداوند از
آنان راضى است براى آن صداقتهايى كه در دنيا از خود نشان دادند، و آنان از خدا
راضى هستند براى آن ثوابهايى كه به ايشان مرحمت فرمود. در اين آيه خوشنودى را
متعلق به خود بندگان راستگوى خود نمود، نه به راستگويىشان، بخلاف آيه و رضى
له
[1] روزى كه حساب بر پا مىشود. سوره ابراهيم آيه 41.