نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 335
و در همه مشتقات آن را حفظ كرد؟ زيرا بسيارى از
مواد هست كه معناى اصلى خود را در هياتهاى اشتقاقى از دست مىدهد مانند
ضرب- زد اضرب- اعراض كرد و قبل- پذيرفت اقبل-
روى آورد قابل- مقابله نمود استقبل- پيشواز رفت كه
بر حسب تبادر استعمالى چيزى كه اصلا به ذهن نمىآيد معناى ماده اصلى آنها است، و
اگر در بحث اشتقاق لغوى حفظ ماده را معتبر مىدانند غرضشان اين است كه بفهمند و
بفهمانند ماده اصلى بر حسب عروض اشتقاقهاى مختلف بر آن و جدا شدن شاخ و برگها از
آن تا كجا معناى اصليش محفوظ مانده و كجا است كه ديگر معناى اصلى خود را از دست
داده و داراى معناى ديگرى شده است، نه اينكه غرضشان اين باشد كه احكام مشتقات لغو
است و معناى ماده اصلى بايد در تمامى شاخ و برگها محفوظ مانده و همه مشتقات در
همان معنا استعمال شود (دقت فرمائيد).
پس اعتبار
تنها به آن معنايى است كه لفظ بر حسب استعمال داير و رايجى كه دارد آن را افاده
مىكند نه به معنايى كه در ماده لغوى آن است: در كلام خداى تعالى بيش از چهل مورد
لفظ استطاعت به كار رفته، و در تمامى اين موارد به معنى قدرت استعمال
شده، و لفظ اطاعت هم نزديك به هفتاد مورد به چشم مىخورد و در همه اين
موارد به معنى انقياد استعمال شده و هم چنين لفظ طوع در هر جا استعمال
شده در معنى مقابل كره استعمال شده است، با اين حال چطور ممكن
است يستطيع به معنى يطيع و يطيع هم به
معنى طوع گرفته شود آن گاه حكم شود به اينكه يستطيع در
آيه به معنى رضايت مىدهد است؟! و اما داستان اجاب
و استجاب اين دو لفظ هم در كلام اللَّه مجيد هر جا استعمال شده به يك
معنى بوده چيزى كه هست استعمال استجابت خيلى بيشتر است از
استعمال اجابت ، استجاب در حدود سى مورد و
اجابت در حدود ده مورد استعمال شدهاند، با اين حال چطور مىتوان
اطاع و استطاع را به آن قياس نمود؟
و اگر اين دو
كلمه اجابت و استجابت به يك معنا استعمال شده براى اين بوده كه دو عنايت مختلف در
يك مورد منطبق شدهاند، نه اينكه معناى آنها يكى بوده باشد. زيرا معناى اجابت اين
است كه جواب از شخص مسئول تجاوز كرده و به سائل برسد، استجابت اينست كه مسئول خودش
از خود مطالبه جواب سؤال را نموده و خود را حاضر كند كه جواب سائل را بدهد.
از همين جا
معلوم مىشود تفسيرى كه اين شخص براى كلمه استجابت كرد و گفت: معناى
استجابت اين است كه از كسى سؤال كند و بخواهد كه آن شخص اجابتش كند و او هم اجابت
بكند، تفسير صحيح و درستى نيست، براى اينكه معلوم است كه باب استفعال براى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 335