نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 300
مسلمين عدالت مرد با چه چيز شناخته مىشود تا
شهادتهايى كه له يا عليه مسلمين مىدهد پذيرفته گردد؟
امام فرمود:
به اينكه مسلمين او را به ستر و عفاف و جلوگيرى از شكم و شهوت و دست و زبان
بشناسند، و به اجتناب از گناهان كبيرهاى كه خداوند متعال مرتكب آن را وعده آتش
داده از قبيل مىگسارى، زنا، ربا، عقوق پدر و مادر و فرار از جنگ و امثال آن معروف
باشد، و دليل بر اين كه شخص از جميع اين گناهان اجتناب دارد اين است كه جميع معايب
خود را بپوشاند، به طورى كه بر مسلمانان تفتيش ساير معايب و لغزشهايش حرام باشد و
ستودن وى به پاكى و اظهار عدالتش در بين مردم واجب شود، دليل ديگرش اين است كه به
رعايت نمازهاى پنجگانه و مواظبت بر آنها و حفظ اوقات آنها معهود باشد و در
جماعتهاى مسلمين حضور بهم برساند، و جز با عذر موجه از اجتماعاتى كه در مصلاها
منعقد مىشود تخلف نورزد، وقتى داراى چنين نشانههايى بود و همواره در مواقع نماز
در مصلاى خود ديده شد و خلاصه اگر از اهل شهر و قبيلهاش بپرسند فلانى چطور آدمى
است بگويند ما جز نيكى از او نديدهايم و همواره او را مواظب نماز و مراقب اوقات
آن يافتهايم، همين مقدار براى احراز عدالت و قبول شهادتش در بين مسلمين كافى است،
زيرا نماز خود پرده و كفاره گناهانست، و ممكن نيست كسى كه در جماعات حاضر نمىشود
و نماز را در مساجد نمىخواند در بارهاش شهادت دهند كه وى نمازگزار است، جماعت و
اجتماع تنها براى همين منظور تشريع شده كه نمازگزار را از بى نماز بشناسند، و اگر
غير اين بود كسى نمىتوانست به صلاح و سداد و ديانت اشخاص شهادت دهد، و لذا رسول
اللَّه 6 تصميم گرفت خانههاى مردمى را به جرم كناره گيرى از جماعت مسلمين آتش
بزند، و بارها مىفرمود: نماز كسى كه بدون عذر در مسجد حاضر نمىشود نماز نيست[1].
مؤلف: همين
روايت را شيخ در تهذيب[2] زيادتر از
آنچه ما از صدوق (عليه الرحمه) نقل كرديم روايت كرده، و ستر و عفافى كه در اين
روايت است هر دو بنا بر آنچه در صحاح است به معناى تزكيه است، و اين روايت
همانطورى كه مىبينيد عدالت را امرى معروف در بين مسلمين دانسته، وسائل از
نشانههاى آن پرسش نموده و امام (ع) در باره آثار آن فرموده:
اثر مترتب بر
عدالت كه دلالت بر اين صفت نفسانى و حكايت از آن مىكند همانا ترك
[1] من لا يحضره الفقيه طبع بيروت ج 3 ص 24 ب 17 ح 1.