نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 102
ما با كمال تعجب از آنها مىپرسيم با اين اعتراف
پس چرا دست از آن بر نمىداريد؟
مگر در صحت و
بطلان يك مطلب، گذشته و آينده دخالت دارند؟! كه اگر از سلف و نياكان به يادگار
مانده باشد بدون دليل صحيح و لازم الاتباع باشد، و اگر خلف و نسل جوان آن را گفت
نبايد پذيرفت؟!(وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا إِلهٌ واحِدٌ) اين جمله
گفتار آنهايى را كه مىگفتند:(إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ
ثَلاثَةٍ) بدين صورت رد مىكند كه ذات پروردگار متعال ذاتى است كه به هيچ وجه
پذيراى كثرت نيست، احدى الذات است، و در حالى هم كه متصف به صفات كريمه عليا و
اسماى حسنا مىشود در آن لحاظ هم متكثر نيست، و آن صفات چيزى را بر ذات او
نمىافزايند، خود صفات هم كه روشن است اگر به يكديگر اضافه شوند موجب تعدد و تكثر
در ذات نمىگردند، پس وقتى نه از ناحيه اضافه صفت به ذات و نه از ناحيه اضافه صفت
به صفت تكثر نمىيابد، پس بايد گفت خداى تعالى احدى الذات است، نه در عقل و نه در
وهم و نه در خارج قابل انقسام و تكثر نيست، و نيز بايد گفت خداى تعالى در ذات مقدسش
چنان نيست كه از دو چيز تركيب يافته باشد، و هرگز نمىتوان آن حقيقت را به چيزى و
چيزى تجزيه كرد، و نيز نمىتوان با نسبت دادن وصفى به آن جناب او را به دو چيز يا
بيشتر تجزيه نمود، چگونه چنين امرى ممكن است؟! و حال آنكه هر چيزى را بخواهيم در
عالم فرض و يا در عالم وهم و يا در عالم خارج به آن حقيقت بيفزائيم، او خود با آن
چيز همراه است، و از آن جدا نيست.
البته اين را
هم بايد دانست اينكه گفتيم خداى تعالى، واحد و هم احدى الذات است، مراد وحدت عددى
كه در ساير موجودات عالم داراى كثرتند بكار مىرود، نيست، خداوند متعال نه در ذات
و نه در اسم و صفت به كثرت و نه به وحدت عددى متصف نمىشود، و چطور بشود؟ و حال
آنكه اين كثرت و اين سنخ وحدت هر دو از آثار و احكام صنع مخلوقات خدايند و اين
جمله كه فرمود(وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا إِلهٌ واحِدٌ) تاكيد بليغى
است در توحيد، بطورى كه هيچ عبارت ديگرى بهتر از اين تاكيد را نمىرساند، چون كه
كلام بطور نفى و استثنا ريخته شده است، علاوه بر اين، حرف من را بر سر
نفى در آورده تا استغراق را تاكيد كند، علاوه بر همه اينها، مستثنا را كه
اله واحد باشد بطور نكره آورده تا افاده تنويع نمايد، زيرا اگر مىفرمود:
ما من
اله الا اللَّه الواحد يعنى واحد را با الف و لام مىآورد، حقيقت توحيدى را
كه در نظر بود نمىرسانيد، بنا بر اين معناى آيه اينطور است: در عالم وجود اصلا و
بطور كلى از جنس معبود اله يافت نمىشود، مگر معبود يكتايى كه يكتائيش
يكتايى مخصوصى است كه اصلا قبول
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 102