نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 615
آنها مجامله و سازش مىكردند و از سوى ديگر با
يهود و نصارا عهد و پيمان مىبستند كه آنها را يارى كنند تا به اين وسيله هم
مسلمانان را بدوشند و هم آن دو طائفه را و هم در رعايت مصالح شخصى خود جانب احتياط
را پيش گرفته باشند و به قول معروف: ز هر طرف كه شود كشته سود آنان
باشد و در حوادثى كه براى يكى از دو طرف پيش مىآيد آنها همواره در مامن
آسوده باشند.[1] ليكن اين
نظريه همانطور كه قبلا هم گفتيم درست نيست زيرا با سياق آيات نمىسازد، در اين
آيات در باره آنان جمله:(فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ
بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فِي
أَنْفُسِهِمْ نادِمِينَ)، را مىخوانيم كه خداى تعالى اظهار اميد كرده كه
در اثر فتح و يا آمدن امرى از ناحيه او اين عده از كرده خود پشيمان شوند، حال يا
مراد از فتح، فتح مكه است يا فتح قلعههاى يهودىنشين و بلاد نصارا و يا چيز ديگرى
نظير اينها است و معلوم است كه اگر نامبردگان منافق اصطلاحى بودند، وجهى براى اين
اميد پشيمانى نبود، منافقين از نظر سياست زندگى كارى نكردند كه پشيمان شوند، آنها
با هر دو طائفه دوستى كردند تا در زندگى جانب احتياط را رعايت كرده باشند و احتياط
چيزى نيست كه انسان روزى از آن پشيمان شود، وقتى پشيمانى تصور دارد كه به كلى از
مؤمنين بريده و به يهود و نصارا پيوسته باشند، آن گاه بلائى بر سر نصارا و يهود
بيايد و نامبردگان سر انگشت خود بگزند كه چرا از مسلمانان بريديم و به دشمنان
ايشان پيوستيم و همچنين با جمله ديگرى كه در آيه بعد آمده كه مىفرمايد:(حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ) نمىسازد، زيرا
اگر افراد مورد بحث منافقين اصطلاحى باشند كارى كه كردهاند حبط شدنى يعنى بى اثر
و بى نتيجه نيست (البته منظور از نتيجه، نتيجههاى دنيايى است، چون فرض اين است كه
افراد نامبرده منافق واقعى بوده باشند كه ايمانى به خدا و روز جزا ندارند) و چنين
افرادى اگر به خاطر حفظ منافع و مصالح خود طريقه احتياط را پيش بگيرند، هم با
مسلمانان بسازند و هم با دشمنان ايشان ديگر خسران و حبط در حقشان معنا ندارد، زيرا
اگر آنچه كه از آن مىترسيدهاند واقع شد كه صدمهاى نمىخورند، چون احتياط خود را
داشتهاند و اگر واقع نشد باز ضررى نكردهاند و سخن كوتاه اينكه احتياط يك راه
عقلايى است كه هيچگاه ملامت و مذمت ببار نمىآورد.
مگر آنكه
مفسرين نامبرده بگويند مذمت بدين جهت متوجه آنان شده كه نهى الهى را عصيان
كردهاند و دلهايشان به وعده فتحى كه خداى تعالى داده بود مطمئن نشده و اين توجيه