نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 593
به ناسخ بودن سزاوارتر بود (براى اينكه قبل از
اين جمله در كلام آمده بود) علاوه بر اينكه خواننده محترم توجه كرد كه گفتيم
ظاهرترين وجه اين است كه ضمير در كلمه بينهم به مطلق ناس برگردد نه
بخصوص اهل كتاب، آن هم خصوص يهود، از اين هم كه بگذريم در اوائل تفسير اين سوره
گفتيم كه سوره مائده ناسخ هست ولى منسوخ نيست.
[استدلال
لطيف امام صادق (ع) به آيه:(إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ
...) در مورد علومى كه شايسته مقام امامت است]
و در تفسير
عياشى در ذيل آيه:(إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدىً وَ نُورٌ
...) از ابى عمرو زبيرى از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: از جمله
چيزهايى كه امامت سزاوار آن است، اين است كه خداى تعالى او را از گناهان بزرگ- كه
موجب آتش دوزخ است- و از هر نافرمانى پاك كرده باشد و خودش هم پاك باشد و يكى ديگر
داشتن علم منور است- و در نسخهاى ديگر به جاى علم منور علم
مكنون آمده و ديگر چيزهايى كه سزاوار مقام امامت است عالم بودن به تمامى
آنچه كه امت بدان نياز پيدا مىكند و عالم بودن به آنچه كه بر امت حلال و يا حرام
است و علم پيدا كردن به كتاب خدا- به خاص و به عام آن، به محكمش و متشابهش به
دقائق علمى و به تاويلهاى غريب از اذهان سايرين، به ناسخش و منسوخش راوى مىگويد
به امام (ع) عرضه داشتم، چه دليلى هست بر اينكه امام بايد به همه اينها كه فرمودى
عالم باشد؟ فرمود: دليلش كلام خداى تعالى است، در آنجا كه در باره افرادى سخن
مىگويد كه به آنان اجازه حكومت داده و آنان را شايسته و اهل اين كار دانسته،
مىفرمايد:(إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدىً وَ نُورٌ
يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ، الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هادُوا وَ
الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ)، پس اين امامان يك مرحله پائينتر از
انبيا هستند كه مردم را به علم خود تربيت مىكنند و اما احبار علمايى هستند
پائينتر از ربانيين، آن گاه در باره همه فرموده:(بِمَا
اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ) و
نفرمود: بما حملوا من كتاب اللَّه- به خاطر اينكه داناى به كتاب
خدايند بلكه فرمود: به خاطر اينكه مكلف به حفظ كتاب هستند.[1]
مؤلف: اين استدلال از امام صادق (ع)، استدلالى است لطيف و طبق اين استدلال معناى
عجيبى از آيه به دست مىآيد، معنايى كه بسيار دقيقتر از آن معنايى است كه گذشت و
حاصل استدلال اين است كه ترتيبى كه در آيه شريفه در شمردن حاكمان به كتاب خدا
اتخاذ شده چنين است كه اول انبيا (ع) ذكر شدهاند و سپس ربانيين و در مرتبه سوم
احبار، از همين ترتيب به دست مىآيد كه اين چند طبقه از نظر فضل و كمال نيز در چند