نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 587
مىرود ولى دلم بيدار است، ابن صوريا گفت: راست
مىگويى، حال به من خبر بده كه چطور مىشود فرزندى شبيه پدر مىگردد و هيچ
اثر و نشانهاى از مادرش در سيماى او ديده نمىشود؟ و بر عكس فرزندى شبيه مادرش
شده و هيچ اثرى از پدرش در قيافه او نمىتوان يافت ؟ حضرت فرمود: نطفه هر يك
از پدر و مادر بر نطفه ديگرى غالب آيد فرزند شبيه به او مىشود. ابن صوريا گفت اين
را نيز راست گفتى، حال به من خبر ده از اينكه از بدن فرزند چه چيزهايى مربوط
به پدر و چه چيزهايى مربوط به مادر است ؟ راوى مىگويد: رسول خدا 6 به حال
وحى افتاد و مدتى طولانى بيهوش بود، سپس به حال آمد در حالى كه صورت مقدسش قرمز
شده بود و عرق مىريخت آن گاه فرمود: گوشت و خون و ناخن و چربى در بدن فرزند از آن
مادر و استخوان و رشته اعصاب و رگها از پدر است، ابن صوريا عرضه داشت: اين نيز
درست است و امر تو امر يك پيامبر است.
سرانجام ابن
صوريا مسلمان شد و عرضه داشت: اى محمد بفرمائيد تا بدانم كه از ميان فرشتگان خدا
كداميك نزد تو مىآيند؟ و نيز صفات و خصوصيات آن فرشته را برايم بگو، رسول خدا 6
وقتى اوصاف آن فرشته را بيان كرد ابن صوريا گفت: من گواهى مىدهم كه همين اوصاف در
تورات نيز آمده و شهادت مىدهم كه تو رسول به حق خدايى. بعد از آنكه ابن صوريا
مسلمان شد يهوديان شروع به بد گويى از وى كرده و او را به باد دشنام گرفتند و
مىخواستند برخيزند و بروند كه يهوديان بنى قريظه دامن يهوديان بنى النضير را
گرفتند كه بنشينيد، آن گاه گفتند: اى محمد! قبيله بنى النضير برادران ما هستند،
پدر ما قرظىها و نضيرىها يكى است ولى در عين حال قرار و مدار نابرابرى در بين ما
حاكم است، اگر ما يك نفر از آنان را به قتل برسانيم، قاتل را كه از ما است مىكشند
و از ما دو خون بها مىگيرند كه عبارت است از صد و چهل وسق خرما (كه هر وسق عبارت
است از شصت من كه به اندازه يك بار شتر است) و اگر كشته آنان زن باشد از ما يك مرد
را مىكشند و اگر يك مرد باشد از ما دو مرد را مىكشند و اگر كشته آنان بردهاى
باشد از ما، يك آزاد مىكشند و اگر جنايت وارده كمتر از قتل باشد بلكه جراحاتى
باشد ديه آن جراحات را هم براى خود دو برابر مىگيرند ولى به ما نصف آن را
مىدهند، حال كه در مساله زناى محصنه بين ما حكم كردى در اين مساله نيز حكم كن،
اينجا بود كه خداى عز و جل حكم رجم و قصاص را در آن آيات نازل كرد.[1] مؤلف: مرحوم طبرسى در مجمع البيان
اين حديث را علاوه بر امام باقر (ع) به