نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 54
گفتهاند: درباره قومى نازل شد كه از مكه به
مدينه آمدند و نزد مسلمانان اظهار اسلام كردند و سپس به مكه برگشتند، چون آب و
هواى مدينه را مساعد با حال خود نيافتند و همين كه به مكه برگشتند اظهار شرك
كردند، سپس مال التجاره مشركين را بار كردند كه به طرف يمامه ببرند، مسلمانان سر
راه را بر آنان گرفتند و خواستند تا با ايشان جنگ كنند، در بينشان اختلاف افتاد
بعضى گفتند: نبايد جنگ كنيم، زيرا اينها مؤمنند، بعضى ديگر گفتند: مشركند و خداى
عز و جل اين آيه را درباره آنان نازل كرد اين شان نزول از امام ابى جعفر (ع) روايت
شده.[1] و در
تفسير قمى در ذيل آيه شريفه:(وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما
كَفَرُوا ...) آمده كه اين آيه در شان قبيله اشجع و بنى ضمره نازل شده و
يكى از اخبار اين دو قبيله اين است كه وقتى رسول خدا 6 به قصد جنگ حديبيه از
مدينه خارج شد، از نزديكى سرزمين اين دو قبيله عبور كرد و قبلا آن جناب با قبيله
بنى ضمره صلح كرده، قراردادى رد و بدل كرده بود، اصحاب رسول خدا 6 عرضه داشتند:
اينجا نزديكىهاى سرزمين بنو ضمره است و ما بيم آن داريم كه وقتى بفهمند ما از
مدينه بيرون شدهايم به مدينه حمله كنند و يا قريش را عليه ما كمك نمايند، چه صلاح
مىدانى كه اول به سركوبى آنان بپردازيم؟ رسول خدا 6 فرمود: ابدا و هرگز، چون
بنو ضمره از هر قبيله ديگر عرب احترام و احسان به پدر و مادر را بيشتر رعايت
مىكنند و بيشتر به صله رحم مىپردازند و بيشتر پاى بند به عهد و پيمانند.
قبيله اشجع
نيز در نزديكىهاى بنى ضمره زندگى مىكردند و اين قبيله شاخهاى از دودمان كنانه
بودند و بين آنان و بنى ضمره نيز پيمان صلح برقرار بود، سوگند خورده بودند كه
امنيت و حال يكديگر را رعايت كنند، اگر يكى از آن دو گرفتار خشكسالى شد حيوانات
خود را در سرزمين ديگرى بچراند و اتفاقا در همان ايام سرزمين اشجع دچار خشكى و
قحطى شده بود و سرزمين بنى ضمره از فراوانى نعمت و سرسبزى بيابانها برخوردار بود،
و در نتيجه قبيله اشجع داشتند به سرزمين آنان كوچ مىكردند، مسلمانها از پيمان اين
دو قبيله بىخبر بودند و پنداشتند كه اشجع قصد دارد به بنى ضمره حمله كند، وقتى به
رسول خدا 6 خبر دادند كه اشجع دارد به طرف بنى ضمره مىرود، آماده شد تا به خاطر
پيمانى كه با بنى ضمره بسته بود، با قبيله اشجع جنگ كند، در چنين حالى آيه شريفه
زير نازل شد: