نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 528
كسى كه انسانى را از كفر بيرون كند و به ايمان در
آورد.[1] مؤلف: اين
معنا در روايات بسيارى كه از طرق اهل سنت نقل شده نيز آمده.
و در مجمع
البيان است كه از امام ابى جعفر روايت شده كه فرمود: منظور از مسرفون كسانى هستند
كه حرامهاى خدا را حلال مىشمارند، و خونها مىريزند.[2]
بحث علمى و
يك تطبيق [ (يك تطبيق بين داستان هابيل و قابيل در تورات و در قرآن)]
در اصحاح
چهارم از سفر تكوين از تورات چنين آمده: 1- آدم همسرش حوا را شناخت، و حوا حامله
شد و قايين را بزاد، و- از در خوشحالى- گفت: از ناحيه رب صاحب فرزندى پسر شدم. 2-
حوا بار ديگر حامله شد، و اين بار هابيل را بزاد و هابيل كارش گوسفند دارى، و
قايين شغلش زراعت بود. 3- بعد از ايامى حادثهاى رخ داد، و آن اين بود كه قايين از
حاصل زمين چيزى را براى رب قربانى كرد. 4- و هابيل هم از گوسفندان بكر و چاق خود
يك گوسفند قربانى كرد، و رب به قربانى هابيل نظر كرد. 5- و اما به قايين و قربانيش
نظر نكرد پس قايين سخت در خشم شد و آبرويش رفت (و يا چهرهاش در هم افتاد) 6- و
پروردگار به قايين گفت چرا خشمگين شدى؟ و چرا چهرهات تغيير كرد؟ 7- آيا اگر تو
خوبى مىكردى به درگاه ما بالا نمىآمد؟! و اگر خوبى نكنى قهرا در معرض گناه قرار
مىگيرى و گناه را دم در كمين گرفته بدان، آرى در اين صورت گناه مشتاق تو و در پى
تو است و اين تو هستى كه گناه را براى خود سر نوشت ساختى 8- قايين سر برادرش هابيل
را گرم به سخن كرد و در همان حال كه با هم نشسته بودند كه قايين برخاست و هابيل را
بكشت 9- رب به قايين گفت هابيل برادرت كجا است؟ گفت: نمىدانم و من نگهبان برادرم
نبودم 10- رب گفت اين چه كارى بود كردى، صداى خون برادرت از زمين به من رسيد 11-
اينك تو ديگر ملعونى، تو از جنس همان زمينى هستى كه دهن باز كرد براى فرو بردن
خونى كه به دست تو از برادرت ريخت 12- تو چه وقت در زمين كار كردى كه زمين پاداش
عمل تو را كه همان مواد غذايى او است به تو ندهد، اينك محكومى به اينكه عمرى به
سرگردانى و فرار در زمين بگذرانى 13- قايين به رب گفت: گناه من بزرگتر از آن است
كه كسى بتواند آن را حمل كند، 14- تو امروز مرا از روى زمين و از روى