responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 520

بحث روايتى‌

[رواياتى در باره داستان هابيل و قابيل و كشته شدن هابيل به دست قابيل‌]

در تفسير عياشى از هشام بن سالم از حبيب سجستانى از امام ابى جعفر (ع) روايت آمده كه فرمود: وقتى دو پسران آدم قربانى خود را تقديم نمودند، از يكى قبول شد و از ديگرى قبول نگرديد،- و در اينكه از كدام قبول شد و از كدام رد گرديد فرمود: از هابيل قبول شد و از قابيل نشد-، قابيل از اين ماجرا گرفتار طوفانى از حسد گرديد و به دشمنى با هابيل پرداخت و همواره در كمين بود كه او را در خلوتى ببيند و كارش را يكسره كند، تا آنكه روزى او را در خلوت و دور از چشم آدم ديد، بر او حمله كرد و او را كشت، و خداى تعالى قسمتى از داستان آن دو برادر را كه گفتگويى است كه قبل از فاجعه قتل، بين آن دو رد و بدل شده، در قرآن كريم آورده است (تا آخر حديث)[1].

مؤلف: اين روايت از بهترين رواياتى است كه در خصوص اين داستان وارد شده، و اين روايتى است طولانى كه امام (ع) در آن فرموده هبت اللَّه (شيث) بعد از اين ماجرا براى پدرش آدم متولد شد و آدم او را وصى خود قرار داد، و وصيت آن جناب هم چنان در بين انبيا (ع) جريان يافت كه ما ان شاء اللَّه آن روايت را در جاى مناسبى نقل مى‌كنيم، و از ظاهر آن بر مى‌آيد كه قابيل برادرش هابيل را بدون اطلاع و به نيرنگ به قتل رسانده، (مثلا پيشنهاد كرده كه به گردش بروند همين كه به نقطه‌اى دور از ديگران رسيده‌اند دست به كار قتلش شده) و كارى كرده كه او نتواند از خود دفاع كند، همانطور كه در بيان گذشته خود گفتيم، مناسب با اعتبار هم همين است.

اين را هم بايد دانست هر آن روايتى كه نام اين دو پسر آدم را ضبط كرده همان هابيل و قابيل است، و آنچه در تورات رائج، در دست يهود آمده هابيل و قايين است، ولى تورات هيچ سندى ندارد، براى اينكه سند تمامى تورات‌هاى موجود در روى زمين منتهى به يك نفر مجهول الحال مى‌شود و علاوه بر آن خرافات و تحريف‌هايى كه دارد هويدا است.

و در تفسير قمى مى‌گويد: پدرم از حسن بن محبوب از هشام بن سالم از ابى حمزه ثمالى از ثوير بن ابى فاخته برايمان حديث كرد كه وى گفت: من از على بن الحسين (ع) شنيدم كه براى رجالى از قريش سخن مى‌گفت، تا آنجا كه فرمود: هنگامى‌


[1] تفسير عياشى ج 1 ص 309- 306 ح 77.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 520
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست