نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 515
كه جمله:(كَتَبْنا عَلى بَنِي
إِسْرائِيلَ) ابتداى آيه بعد باشد و آنچه كه از سياقهاى آيات قرآنى سابق
دارد و معهود در ذهن است، اين است كه در چنين مواردى و او استينافى در آغاز آيه
بعد بياورد، و بفرمايد: فاصبح من النادمين من اجل ذلك و كتبنا على بنى
اسرائيل ... ، هم چنان كه در آيه سوره بقره چنين كرده و فرموده:(وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتامى)، و در جاهاى ديگر قرآن نيز چنين آمده.
خواهى پرسيد:
كه وجه اشاره ذلك به داستان پسران آدم چيست؟ در پاسخ مىگوئيم وجهش
اين است كه اين داستان از طبيعت بشر خبر مىدهد، طبيعتى كه خاص پسران آدم نبوده،
مىفرمايد طبع اين نوع جاندار يعنى انسان چنين است كه اگر دنبال هوا و هوس را
بگيرد، و قهرا كارش به حسادت و كينه ورزيدن به افراد منجر شود، آن هم حسد و كينه
ورزيدن به سرنوشتى كه در اختيار خود آنان نيست، (از قبيل اينكه چرا فلانى خوش صورت
و خوش صدا و امثال اينها است)، در نتيجه همين پيروى هوا او را وادار مىكند به
اينكه بر سر ناچيزترين مزيتى كه در ديگران هست نسبت به درگاه ربوبى چون و چرا كند
و در صدد بر آيد كه خلقت خدا را به دلخواه خود از بين ببرد، مثلا فرد محسود را
بكشد، هر چند كه آن محسود دوست او و حتى برادر پدرى و مادرى او باشد.
[قتل بدون
حق، منازعه با ربوبيت رب العالمين است]
پس تك تك
اشخاص اين نوع، افراد يك نوعند، و شاخههاى يك تنه درختند، در نتيجه يك فرد از اين
نوع از انسانيت همان را دارد كه هزاران فرد آن را دارند، و هزاران فرد از اين
حقيقت همان را دارند كه يك فرد دارد، و تنها غرض خداى تعالى از خلقت افراد اين نوع
و تكثير نسل آن اين است كه اين حقيقت كه در تك تك افراد عمرى كوتاه دارد، هم چنان
در روى زمين باقى بماند، به همين منظور نسلى را جانشين نسل سابق مىكند، تا نسل لا
حق مانند سابق خداى را در روى زمين عبادت كند، بنا بر اين اگر يك فرد از اين نوع
كشته شود خلقت خدا تباه شده، و غرض خداى سبحان كه بقاى انسانيت نسل بعد از نسل بود
باطل شده است، و قاتل در مقام معارضه و منازعه با مقام ربوبى بر آمده، هم چنان كه
برادر مؤمن در داستان مورد بحث قبل از آنكه كشته شود به برادر قاتلش گفت:(ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ
الْعالَمِينَ)، و با اين گفتارش اشاره كرد به اينكه قتل بدون حق منازعه
با ربوبيت رب العالمين است.
پس به خاطر
اينكه طبيعت بشر چنين طبيعتى است كه يك بهانه واهى و موهوم او را وادار مىسازد به
اينكه مرتكب ظلمى شود كه در حقيقت معناى آن ابطال حكم ربوبيت و تباه ساختن غرض
خداى تعالى از خلقت نوع بشر است، و نيز به خاطر اينكه بنى اسرائيل دستخوش
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 515