نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 497
گفتهاند: مراد از كلمه اثمى و
اثمك اثم قتلى و اثمك است، يعنى اگر مرا بكشى گناه كشتن من و
گناهان ديگرت را كه قبلا مرتكب شدهاى به دوش خواهى كشيد، اين معنا از ابن مسعود و
ابن عباس و غير آن دو نقل شده[1] و يا مراد
اين است كه (گناه كشتن من و گناهان ديگرت را كه به خاطر آنها قربانيت قبول نشد، به
دوش خواهى كشيد)، اين معنا از جبائى و زجاج نقل شده[2]
و يا معنايش اين است كه اگر مرا بكشى گناه كشتن من و گناه ديگرت كه اثر اين
گناه است يعنى كشتن همه مردم را به دوش خواهى كشيد ، اين معنا از بعضى ديگر
نقل شده.[3] و اين
معانى وجوهى است كه در معناى جمله مورد بحث ذكر كردهاند، ليكن بر هيچيك از آنها
از ناحيه لفظ آيه دليلى نيست، علاوه بر اين اعتبار عقلى هم با آنها نمىسازد و
نمىتواند توجيه كند كه چرا با اينكه هر دو گناه، گناه قاتل است بين آن دو مقابله
انداخت؟
يكى را گناه
او و يكى ديگر را گناه مقتول ناميد.
(فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ
الْخاسِرِينَ) راغب در مفردات خود گفته: كلمه طوع به معناى
رام بودن است، و ضد آن كلمه كره بى ميلى است، كلمه طاعت
نيز مثل طوع است و ليكن بيشتر اوقات استعمال كلمه اطاعت در مواردى است
كه پاى امر و دستورى از ما فوق در بين باشد و خلاصه ما فوقى به تحت فرمان خود
دستورى بدهد و خطى ترسيم كند، و شخص تحت فرمان آن فرمان را به كار ببندد، و آن خط
سير را دنبال كند، و اينكه در قرآن كريم آمده:(فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ)، مثل اين است كه فرموده باشد: رفيق او
(كه همان نفس او مىباشد) پيشنهادى به وى كرد و خود نفس او در برابر آن پيشنهاد
رام شد و كلمه طوعت رساتر از كلمه اطاعت است، و
جمله:
(فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ) در مقابل جمله تابت عن كذا نفسه
است، اولى به اين معنا است كه فلانى دلش براى فلان كار رام شد ، و
خلاصه حاضر شد آن كار را انجام دهد، و معناى جمله دوم اين است كه: دلش از
قبول فلان كار امتناع ورزيد اين بود خلاصهاى از گفتار راغب[4]، و منظور او اين نيست كه
كلمه طوعت علاوه بر معناى خودش بويى هم از معناى انقادت و
يا سولت دارد، بلكه منظورش اين است كه كلمه طوعت از آنجا
كه از مصدر تطويع است دلالت بر تدريج دارد هم چنان كه اين ماده وقتى
به باب افعال مىرود