نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 479
انتظار نجات بوسيله آن جناب را مىكشيدند.
شاهد ديگر
اين معنا آيه شريفه زير است كه مىفرمايد:(فَلا تَأْسَ عَلَى
الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ)، كه از آن بر مىآيد موسى از اينكه مبادا
عذاب الهى بر آنان نازل شود غمگين بوده، و مردم هم همين انتظار را از او
داشتهاند، كه به خاطر نازل شدن عذاب تيه به حال آنان غمناك شود.
(قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي
الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ) ضمير در كلمه
فانها به ارض مقدس بر مىگردد، و مراد از اين جمله كه فرمود: آن سرزمين محرم
شده، حرمت شرعى نيست، بلكه منظور حرمت تكوينى است، يعنى خداى تعالى (به خاطر سر
پيچى بى ادبانه و بىشرمانه كه كرديد) چنين مقدر فرموده كه تا چهل سال نتوانيد
داخل آن سرزمين شويد و گرفتار سرگردانى گرديد، و الف و لامى كه در كلمه
الارض است الف و لام عهد است، و معناى همان سرزمين را مىدهد، و
جمله: فلا تاس نهى از أسى است كه به معناى اندوه است، و خداى تعالى در
اين آيه نظريه و كلام موسى را كه آن مردم را فاسق خوانده بود امضا و تصديق نموده و
خود او نيز آنان را فاسق خواند.
و معناى آيه
اين است كه سرزمين مقدس بر آنان حرام شد، يعنى داخل شدنشان به آن سرزمين حرام
تكوينى شد، به اين معنا كه: ما چنين مقدر نموديم كه تا چهل سال موفق به داخل
شدن در آن نشوند و از صبح تا شام به طرف آن سرزمين راهپيمايى بكنند ولى مانند اسب
عصارى در آخر روز ببينند كه در همان نقطهاى هستند كه صبح از آنجا براه افتاده
بودند، نه قدمى به سوى آن سرزمين نزديك شده باشند و نه لحظهاى و روزى به شهر
ديگرى از شهرهاى روى زمين برسند و خستگى در آورند، و نه زندگى صحرانشينى داشته
باشند تا چون قبائل بدوى و صحرانشين زندگى كنند، پس اى موسى دل تو به حال اين
مردمى كه به قول خودت فاسقند نسوزد و غمشان را مخور كه مبتلا به اين عذاب يعنى
عذاب سرگردانى شدهاند براى اينكه اينها فاسقند، و نبايد در باره مردم فاسق وقتى
كه وبال فسق خود را مىچشند محزون شد.
بحث روايتى
[ (رواياتى در باره ملوك بودن بنى اسرائيل و عصيان آنها از امر به دخول در ارض
مقدسه و تيه ايشان)]
در در
المنثور است كه ابن ابى حاتم از ابى سعيد خدرى از رسول خدا 6 روايت كرده كه
فرمود: بنى اسرائيل را رسم چنين بود كه وقتى فردى از آنان
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 479