responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 380

نماز مى‌خوانى؟ آن مرد عرضه داشت: عمر بن خطاب به من چنين دستور داد، حضرت دست او را گرفته نزد عمر آورد، و با صداى بلند فرمود: ببين اين شخص چه چيزى از تو روايت مى‌كند، عمر گفت: بله من به او گفتم چون رسول خدا 6 آن طور مسح كرد، حضرت فرمود: قبل از مائده يا بعد از آن؟ گفت: اين را نمى‌دانم، فرمود: حال كه نمى‌دانى پس چرا فتوا مى‌دهى؟ مسح بر چكمه در سابق نازل شد (و در مائده نسخ شد).[1] مؤلف: در عهد عمر اختلاف در جواز و عدم جواز مسح بر روى كفش شايع بود، و نظر على (ع) اين بود كه آن دستور به آيه سوره مائده نسخ شده، اين نظريه از روايات اين باب استفاده مى‌شود، و به همين جهت از بعضى‌ها از قبيل براء و بلال و جرير بن عبد اللَّه روايت شده كه آنان از رسول خدا 6 نقل كرده‌اند كه آن جناب بعد از مائده نيز بر روى كفش و پاپوش مسح مى‌كرده‌[2]، و ليكن رواياتشان خالى از اشكال نيست، و گويا منشا اختلاف مذكور اين پندار بوده كه مدعيان نسخ دليل ناسخ را غير از آيه مى‌دانند، و غير آيه نمى‌تواند ناسخ باشد، در حالى كه اين پندار صحيح نيست و دليل نسخ خود آيه مائده است براى اينكه آيه شريفه مسح بر قدم را واجب كرده، و معلوم است كه پا افزار و كفش قدم نيست، و همين پاسخ را روايت بعدى داده است.

و در تفسير عياشى از محمد بن احمد خراسانى- وى بقيه راويان حديث تا زمان امام را ذكر نكرده- روايت آورده كه گفته است، مردى به حضور امير المؤمنين (ع) آمد، و از مسح بر پا افزار پرسيد، حضرت لحظه‌اى سر به پائين انداخت، آن گاه سر بلند كرد و فرمود: خداى تبارك و تعالى بندگان خويش را امر به طهارت فرموده، و آن را در بين اعضاى بدن تقسيم كرده، سهمى از آن را به صورت، و سهمى به سر، و نصيبى به دو پا و بهره‌اى به دو دست داده، اگر پا افزار يكى از اين اعضاى بدن است مى‌توانى آن را مسح كنى.[3] و نيز در همان كتاب از حسن بن زيد از جعفر بن محمد (ع) روايت كرده كه گفت: على (ع) در عهد عمر بن خطاب در مساله مسح بر پا افزار مخالف سايرين بوده، آنها مى‌گفتند: ما ديديم كه رسول خدا 6 بر پا افزار خود مسح مى‌كرد و حضرت در پاسخ هر كس كه اين استدلال را مى‌كرد مى‌پرسيد: رسول خدا 6


[1] تفسير برهان ج 1 ص 452 ح 10.

[2] تفسير المنار ج 6 ص 237.

[3] تفسير عياشى ج 1 ص 301 ح 59.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 380
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست